۰
۲
plusresetminus
تاریخ انتشاريکشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۵
کد مطلب : ۱۱۷۰۱۷

سخنی با مدیرعامل جدید توزیع نیروی برق خوزستان

وقتی دمای هوایی که بطور مستقیم بر سر و کول ما سنگینی می کند از مرز ۵۵ درجه می گذرد، تامین برق از آب خوردن هم واجب تر می شود و متولیان آن به مهم ترین آدم های این استان تبدیل می شوند، اما آیا این موضوع برای دولت فخیمه و نماینده ارشد آن یعنی استانداری خوزستان هم قابل هضم است؟
سخنی با مدیرعامل جدید توزیع نیروی برق خوزستان
   به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ،  سرانجام پس از یک ماراتن طولانی در انتخاب مدیرعامل شرکت توزیع برق خوزستان، دکتر علی خدری که اصالتا” خوزستانی ومقیم مرکز کشور برای هدایت این شرکت انتخاب و انتصاب گردید.

وقتی در اواخر سال گذشته و به دنبال انتشار گزارشاتی در خصوص عملکرد مدیران ارشد شرکت توزیع برق خوزستان در همین رسانه و انعکاس آن در سایر رسانه ها ، رضا غضنفری از کار برکنار شد، کمتر کسی فکر می کرد که دامنه انتقادات یادشده به جایی برسد که منجر به بازداشت مدیرعامل معزول و معاون وی و نیز فراخوانده شدن جمعی دیگر به مراجع قضایی گردد.

در پی این اتفاقات، بسیاری از کارکنان این شرکت از خود پرسیدند و این پرسش را به انحاء مختلف منعکس کردند که به راستی چرا متولیان وزرات نیرو، توانیر ، استانداری خوزستان، نمایندگان مجلس و به ویژه مراجع نظارتی و بازرسی در استان آنقدر به برخی مسولین مجال می دهند تا منابع و فرصت های گرانبهای استان در دستان آنان به اتلاف رفته و سازمان و تشکیلات آنها در اثر بی لیاقتی به بیراهه کشانده شوند؟

بطور مثال چگونه استانداری خوزستان که در مقام نماینده دولت و عالی ترین جایگاه اجرایی استان، متوجه عدول مدیران ارشد این شرکت نسبت به اهداف و آرمان های صنعت برق خوزستان نگردیده و بلکه تا آخرین لحظه که منجر به عزل آنان شد، از این مدیران دفاع کرده و عملکرد آنان را ستوده و در راستای توسعه استان می دانست؟

چگونه نمایندگان استان که بخش عمده ای از کمیسیون انرژی مجلس را تشکیل داده و ریاست آن را به عهده دارند، حتی برای یک بار گزارش های مربوط به این شرکت را مطالعه نکرده تا متوجه شوند که انحراف در اینجا زمینه تخریب صنعت برق استان را فراهم کرده و بنیاد آن را در معرض ناپایداری و اختلال قرار داده است؟

آیا حمایت های کمسیون انرژی و تعدادی دیگر از نمایندگان، جز فراغ بالی مدیرعامل سابق از نظارت و بازخواست مجلسیان و تداوم سیاست های غلط او در این چهار سال گذشته، حاصلی دیگری هم داشت؟
آیا یک نماینده در فلان شهر فارغ از منافع عمومی و کلی استان باید به گونه ای بیاندیشد که فقط به اجرای چند طرح برق رسانی در حوزه نمایندگی خود اکتفا نموده و چشم بر سیل انتقادات و مخالفت های برحق کارکنان این شرکت نسبت به عملکرد مدیران یاد شده بسته و لام تا کام سخنی بر زبان نیاورد؟ آیا ما در چهار سال نطقی یا تذکری از سوی نمایندگان استان در نقد عملکرد بزرگ ترین تامین کننده برق استان دیده یا شنیده ایم؟

اما از همه جالب تر اینکه انحرافات بزرگ، آنهم در یک شرکت بنیادی که برای زندگی چهار میلیون خوزستانی اهمیت حیاتی دارد را یا ندیده یا به سادگی از کنار آن عبور کرده اند!

این پرسش باقی است که چگونه یک مدیر و معاون وی می توانند به مدت چهار سال یک شرکت رااز مسیر اصلی منحرف کرده، اهداف اساسی آن را نادیده گماشته، جمعی از ورزیده ترین مدیران آن را با رفتاری ناپسند از کار برکنار کرده تا راه ناشایست خود را هموار نمایند، آن وقت مراجع نظارتی اقدامی در این زمینه ننماید؟

اگر هم این مراجع به عهد خود در نظارت بر این شرکت عمل نموده و توانسته تا انحرافات بزرگ مدیران معزول و بازداشتی را کشف و گزارش نمایند، کدام مرجع در رسیدگی به این گزارشات تعلل نموده است؟

آیا استاندار محترم از مراجع مذکور سوال کرده است؟ آیا پرسیده که گزارشات بررسی انحرافاتی که منجر به بازداشت مدیران ارشد این شرکت گردیده چگونه و چه وقت تهیه و در معرض توجه قرار گرفته اند؟

همین پرسش ها از مدیران توانیر و وزارت نیرو نیز وجود دارد و اتفاقا آنان در برابر انحرافات به عمل آمده در این سال ها مسئولیت بیشتری دارند زیرا آنها به طور تخصصی بایست امور را پیگیری کرده زیرا رصد انحراف از برنامه و هدف های مقرر برای آنها ساده تر است تا یک مدیر غیر متخصص مثلا در استانداری خوزستان که از صنعت برق آگاهی های فنی و تخصصی ندارد.

آیا شرکت توانیر به وظایف خود در قبال نظارت بر روند شرکت توزیع برق خوزستان عمل کرده است؟ آیا روند تلفات و از اولویت افتادن آن در شرکت توزیع برق خوزستان توجه مدیران توانیر را جلب کرده و آنان را به این صرافت انداخت که در مقایسه با تلفات زیر ۱۰ درصد استان هایی همانند فارس و اصفهان، چرا تلفات برق خوزستان از ۱۵ درصد هم فراتر رفته است؟

آیا حرکت لاک پشتی اجرای طرح های اتوماسیون و دیسپاچینگ، فقدان نوسازی خطوط مستهلک با عمر بیش از ۵۰ سال و ناپایداری تاسیسات ایستگاه ها در شرایط آب و هوایی استان، ناچیز بودن پیشرفت طرح فهام در مقایسه با استان های هم طراز، فقدان برنامه های مدون در تربیت نیروی کارآمد و متخصص و بسیاری از طرح های اساسی و معطل مانده دیگر در ساختار شرکتی که پس تهران، بزرگ ترین مصرف کننده برق کشور می باشد، توجه توانیر را به خود جلب کرد و آنان پرسیدند که چرا در برابر الویت های اینچنین باید به سراغ پروژه های گران قیمت خط گرم رفت؟

به راستی توانیر به جز انتصاب مدیرعامل و هیات مدیره، نقش دیگری در هدایت این شرکت و نظارت بر عملکرد آن داشته و یا دارد؟

این مقدمات عرض شد تا توجه شود که اگر مقامات اجرایی و نظارتی استان نسبت به عملکرد مدیران شرکت ها و سازمان های موجود در استان حساس و مسئول نباشند، حتی عزل و برکناری و یا بازداشت مدیران خاطی نمی تواند جبران مافات اثراتی که بر شرکت و یا سازمان متبوع خود داشته اند، تلقی گردد. وقتی یک مدیر را از جایگاه خود به جایگاهی مهم و استراتژیک در هدایت صنعت برق استان پر اهمیتی مانند خوزستان منتقل می کنیم، نباید انتظار داشت که بدون نظارت و بازرسی و بدون نقد عملکرد آن، این مدیر دچار وسوسه های کوچک و یزرگ نشود و پای را از ضوابط و قوانین فراتر نگذاشته، در جهت تامین منافع شخصی خود، اساس یک شرکت را در معرض خطر قرار ندهد.

پیش از این و در همین رسانه نوشتیم که کالای برق برای استان خوزستان یک کالای تجملی نیست. برق در استان استراتژیک خوزستان، یک کالا و یک خدمتی است که بدون آن در دوسوم سال، زندگی یا ناممکن و یا به سخت ترین وجه خود خواهد بود. اگر کسی در این موضوع شک دارد می تواند یک صبح تا شب را در یک واحد آپارتمانی و یا در یک خانه روستایی در قلب آغاجری و امیدیه و یا در فروشگاهی در آبادان و ماهشهر و یا در یک کارگاه تولیدی در حاشیه شوش و اندیمشک بگذارند تا بطور واقعی درک نماید که بدون برق، چرخ زندگی در خوزستان نخواهد چرخید!

وقتی دمای هوایی که بطور مستقیم بر سر و کول ما سنگینی می کند از مرز ۵۵ درجه می گذرد، تامین برق از آب خوردن هم واجب تر می شود و متولیان آن به مهم ترین آدم های این استان تبدیل می شوند، اما آیا این موضوع برای دولت فخیمه و نماینده ارشد آن یعنی استانداری خوزستان هم قابل هضم است؟

از نظر نگارندگان این وجیزه، تامین برق در استان خوزستان نه تنها یک عامل تعیین کننده رفاهی و رکن تولید بشمار می رود بلکه از دیدگاه امنیت پایدار، برق یک عنصر اساسی در مولفه های امنیتی استان بشمار می رود و شاهد صادق آن وقایعی است که در بهمن ۹۵ در استان رخ داد تا قطعی برق، مردم معترض را به کوچه و خیابان ها بکشاند. از این نظر، سه شرکت برق منطقه ای خوزستان، توزیع برق اهواز و توزیع برق خوزستان در مثلثی قرار می گیرند که رفاه، تولید و امنیت سه ضلع آن بوده و دیگر نمی توان آنها را در شمار شرکت هایی با تامین یک هدف ساده خدماتی محسوب کرد. بنابراین سخنی که امروز با مدیرعامل جدید شرکت توزیع برق خوزستان داریم درست از همین جهت بوده و انتظاری جز این نمی رود که آقای خدری نیز این سخنان را که از سر دلسوزی مکتوب شده اند، ملاحظه و در نظر گیرند؛

۱- اعتماد سازی – یکی از بنیادهای سازمانی نوین، اعتماد است و در شرکت توزیع برق خوزستان این پایه سست و ناپایدار شده است. در چهار سال گذشته و حتی پیش از آن، عوامل اعتماد ساز شرکت به تدریج رو به ضعف و افول نهاده و عنصر اعتماد در بسیاری از بخش های شرکت جای خود را به سوءظن و بدگمانی هم به مدیران ارشد شرکت و هم به مسیر در پیش گرفته شده برای تحقق اهداف عالیه شرکت داده است.
دو بال اعتماد، راستی و شایستگی اند و وقتی در یک سازمان این دو مهم در معرض سستی و افول قرار می گیرند، افراد آن سازمان اعتماد خود را نسبت به یکدیگر و آینده سازمان از دست می دهند. وقتی مدیران ارشد شرکت پنهانکاری می کنند و واقعیت های مستند را به گونه ای دیگر نشان می دهند و یا وقتی شایستگان از روند مشارکت و تصمیم گیری به کنار نهاده می شوند، مجموعه شرکت چه کار دیگری جز نقد و اعتراض و یا انزوا و بدبینی به آینده شرکت خواهند داشت؟

باید توجه کرد سرنوشت کسانی که در این چهار سال یا پیش از آن کمر به نقد و نصحیت بستند، در زیر بار خشم مدیران ارشد و تنبیهی که برای آنان در نظر گرفته شد، خم گردیده تا نمونه ای برای سکوت و عزلت سایر دلسوزان شوند، روندی که جز برافراشتن ستون های بی اعتمادی و فراگیر نمودن آن، حاصلی نداشته است.

آیا امروز از آن همه صندوق پیشنهاد و انتقاد که در همه ادارات شرکت در شهرهای استان نصب گردیده تا کارکنان به طور مستقیم با مدیرعامل ارتباط داشته باشند، چیزی حاصل شده است؟ آیا حذف شایستگانی مانند مدیران برق دزفول، ایذه، شوشتر و بهبهان و گوشه نشین کردن آنان در ستاد شرکت، جز بر طبل بی اعتمادی کوفتن حاصلی داشته است؟ آیا مدیری که با اجرای طرحی مانند آژانس مشترکین، هزینه های سرسام آوری برای شرکت ایجاد کرده و به دلیل بی تجربگی باعث افزایش مطالبات شرکت به شکل بی سابقه ای در معاونت مشترکین شده است، باید مواخذه گردد یا اینکه به دلایلی که مدیرعامل معزول از آن اطلاع دارد ارتقاء سمت یافته و در مهم ترین بخش شرکت یعنی معاونت مالی و پشتیبانی جای گیرد تا روند بی اعتبار ساختن شرکت ادامه یابد؟

آیا چنین انتصاباتی برای کارکنان شریف این شرکت، ایجاد انگیزه می کند یا خود عملی ضد انگیزه برای تلاش بیشتر آنان می شود؟
در حال حاضر، فضای بی اعتمادی و رقابت مخرب در سراسر شرکت اعم از ستاد و شهرستان ها وجود داشته و عاملی برای تضعیف عملکرد شرکت و خدشه دار کردن اعتبار و وجهه صنعت برق استان شده است. عزل و نصب های غیراصولی و غیر فنی، اختصاص امتیازات شرکت به تعداد معدود، تهی کردن شرکت از عامل صمیمیت و دوستی در پیش بردن امور و برقرار ساختن فضای غیبت، توطئه و کارشکنی در میان نیروهای ستادی و شهرستان، باعث شده تا همدلی و وحدت نظر و عمل برای اجرای اهداف شرکت تا حدود زیادی آسیب دیده و هم اکنون بهره وری در این شرکت به پایین ترین حد خود از زمان تاسیس برسد. البته نکات یاد شده به معنی نادیده انگاشتن تلاش همکاران در مواردی مانند پیک های سالانه برق در تابستان و یا انسجام و همبستگی آنان در مواجهه با اتفاقاتی مانند سیلاب سال گذشته نیست ولی نباید موارد استثنایی را به جای روند معمول و عادی شرکت گذاشت و مبنای داوری ساخت.

مدیرعامل جدید اگر به دنبال ترمیم خرابی های گذشته می باشد باید توجه نماید که مهم ترین گام، بازگرداندن فضای آرامش و اولویت قرار دادن منافع شرکت یعنی تامین برق پایدار برای استان است اما چنین آرامشی فقط از گذرگاه اعتماد آنهم با دو پایه راستی و شایستگی می گذرد. اگر راستی و شایستگی گزینی به شرکت بازگرداننده نشود، این شرکت در آینده ای نزدیک نه تنها خود را با بحران های غیر قابل کنترل روبرو خواهد دید بلکه صنعت برق استان نیز در مسیر غیرقابل بازگشتی به قهقرا رفته و افول خواهد کرد.

۲- استراتژی پایدار – استراتژی، سودمند ترین مولفه در برنامه ریزی یک سازمان است اما یک استراتژی غلط نیز می تواند منابع ارزشمند و محدود همان سازمان را تلف کرده و بدون ثمر سازد. بدون شک انتخاب استراتژی خط گرم در شرکت توزیع برق خوزستان که از ابتدای کار مدیرعامل سابق و توسط معاون وی یعنی …. به مورد اجرا درآمد، مصرف کردن منابع ارزشمند شرکت در مسیری بود که اولویت های آن محرز و اثبات نگردیده بود. بطور مثال در مقایسه با استراتژی کاهش تلفات برق که کاستن از اتلاف انرژی برق در شبکه های توزیع را هدف قرار می دهد، استراتژی خط گرم از ضرورت و توجیه اقتصادی برخوردار نیست. حتی با یک حساب و کتاب ساده نیز می توان این موضوع را بررسی و اثبات کرد. یعنی در حالی که میزان صرفه جویی حاصل از خط گرم از آغاز اجرای آن تا پایان سال ۹۷ کمتر از ۱۰۰ هزار مگاوات ساعت اعلام گردیده اما میزان تلفات برق فقط در سال ۱۳۹۵ ( آنهم نه براساس ۱۵ درصد اعلام شده اسناد توانیر بلکه بر پایه عدد اعلام شده آن سال توسط تیم مدیریت قبلی یعنی عدد ۱۲ درصد تلفات) ، عددی نزدیک به ۲ میلیون مگاوات را نشان می دهد که حتی با مقایسه عددها می توان به میزان اقتصادی نبودن استراتژی خط گرم پی برد. اما چرا وقتی توجیه نبودن طرح خط گرم تا این حد مشخص بود بازهم بر اجرای آن اصرار می شد؟ صرف نظر انگیزه های شخصی و منفعت طلبی که در پس این طرح وجود داشت ، شاید یک جواب این باشد که فقدان تفکر استراتژیک و نداشتن یک دورنما و آینده نگری مبتنی بر مصالح شرکت و صنعت برق استان، عامل دیگر انتخاب این استراتژی بوده است.

یک مثال دیگر شاید به طرح این موضوع کمک نماید. ۴ دهه پیش از این، صنعت برق خوزستان در مقایسه با آنچه در سایر استان ها جریان داشت، سرآمد کشور بود. مجموعه صنعت برق استان که با نام سازمان آب و برق خوزستان شناخته می شد، بزرگ ترین مجموعه منسجم وزرات نیرو در کشور بود به طوری که از نظر تشکیلات، نیروی انسانی و تجهیزات با مجموعه بزرگ شرکت ملی مناطق نفتخیز آن زمان مقایسه می شد. در آن دوره بسیاری از مجموعه های برق استانی در کشور حتی در مقیاس با یک بخش کوچک از یک اداره این سازمان نبودند. با این حال و پس از ایجاد تغییرات در ساختار مجموعه های وزارت نیرو و خرد کردن سازمان آب و برق به شرکت های موجود، برخی از استان ها با اتخاذ استراتزی های سودمند و البته مدیران توانا، این امکان را یافتند تا خود را صدر شرکت های توزیع برق برسانند.

با ارج نهادن به همه تلاش های انجام شده در شرکت توزیع برق خوزستان از ابتدای تاسیس تاکنون، باید اعتراف کرد که هیچ استراتژی سودمند و موفقی نتوانسته جایگاه شرکت را نسبت به دو دهه پیشتر ارتقاء داده و به جلو ببرد و این موضوع در صورت عدم توجه و ارزیابی، می تواند به پاشنه آشیل شرکت در مواجهه با مشکلات و بحران های آتی شرکت قلمداد شود.

اما اتخاذ یک استراتژی سودمند و پیش برنده شرکت، جز با شناخت درست از صنعت برق استان ، شناسایی تهدیدها و فرصت های پیش رو، آگاهی به ضعف ها و توانمندی های شرکت و سرانجام تکیه بر نیروی انسانی با انگیزه ، میسر نمی باشد. وقتی دانسته نیست که استان خوزستان چه توانمندی برای گشایش مشکلات شرکت دارد، وقتی دانسته نیست که شرکت چه موانع و ضعف هایی برای اجرای برنامه های توسعه ای خود دارد، وقتی آمار و تحلیل های منسجم و یکپارچه ای از روند دو دهه شرکت وجود ندارد، وقتی شناسایی انگیزه های قدرتمند در بین کارکنان وجود ندارد و هیچ تلاشی هم برای افزایش رضایتمندی آنان صورت نمی گیرد، به تبع اولی، امکان تدوین و اتخاذ هیچ استراتژی سودمندی هم در این شرکت ایجاد نخواهد شد.
وقتی در فهرست ۴۰۰ شرکت تایید شده در تامین قطعات و تجهیزات شرکت های برق منطقه ای و توزیع برق کشور، فقط یک شرکت از استان خوزستان وجود دارد که آنهم فقط تولید پایه های بتونی می کند، به راستی می توان این اطمینان را به خود بدهیم که از همه ظرفیت های استان را برای پیشبرد صنعت برق آگاهی داریم؟

در حالی که مجاورت استان خوزستان با استان بزرگ و استراتژیک بصره عراق می توانست برای شرکت فرصت بزرگی باشد و یا ایجاد منطقه آزاد اروند می توانست شرکت را در صدور منابع فنی و ایجاد بخش های تولید کالا و قطعات فنی صنعت برق یاری رساند، نگاه محدود و کلیشه ای مدیریت های قبلی باعث شد تا صنعت برق خوزستان از نظر فنی و تجهیزات حتی در شمار ۱۰ شرکت اول ایران نباشد.

آگاهی به ضعف ها و توانمندی های شرکت در ابتدا به تحلیل صحیح وضعیت کنونی شرکت نیاز دارد و این موضوع نیز ارتباط مستقیمی به آمار و اطلاعات صحیح و واقعی دارد. در بخش اطلاعات و آمار ، شرکت دچار تشتت، چندگانگی و ضعف می باشد. تحلیل صحیح و درست، فقط برپایه آمار و اطلاعات درست می باشد و شرکت در بخش های اساسی حتی اگر آمار داشته باشد یا به روز نشده و یا در دسترس قرار نگرفته است. بهرحال اگر اراده ای برای تغییر در شرکت وجود دادشته باشد، ابتدا باید وضعیت کنونی شرکت به طور دقیق گزارش شود و این فقط برپایه آمار و اطلاعات صحیح صورت می گیرد. برای مثال در موضوع مهمی مانند میزان تلفات برق، عدد صحیح در شرکت وجود ندارد و هر معاونتی یک عدد را گزارش می کند. تلفات از ۱۲ تا ۱۶ درصد گزارش می شود حال آن که هر درصد تلفات برق در حجم مصرف برق استان، عدد بزرگی در صنعت برق بشمار می رود.

۳- رضایتمندی کارکنان- با آن که شرکت توزیع برق خوزستان در شمار شرکت های درآمدزا محسوب می شود و گردش مالی آن تا دو هزار میلیارد تومان نیز گزارش می گردد، اما سنت غریبی بر این شرکت حکمفرماست که سنخیتی با اهداف عالیه آن ندارد. بطور اعجاب انگیزی این شرکت هیچ تلاشی برای کسب رضایتمندی کارکنان خود نداشته و ندارد و بر همین اساس نیز آماری در دست نیست که نشان دهد میزان رضایتمندی کارکنان در این خصوص و سایر موارد چگونه می باشد.

این شرکت در سال های گذشته تلاشی نکرده تا همپای شرکت های مشابه به کارکنان خود خدمات رفاهی، فرهنگی و ورزشی عرضه نموده تا از این رهگذر رضایتمندی آنان را فراهم نماید. نگاه غلط و اندیشه کوتاه نگر برخی از متولیان این شرکت در گذشته باعث گردیده تا این شرکت در شمار فقیر ترین شرکت های خوزستان از نظر ارائه امکانات و خدمات یاد شده به کارکنان خود محسوب گردد. با وجود جمعیت چهار هزار نفری کارکنان این شرکت و شرایط سخت و دشواری که هم کارکنان و هم خانواده های آنان در وضعیت آب و هوای استان دارند، با کمال تاسف شاهد بی توجهی در این زمینه هستیم.

با آنکه اکثریت کارکنان شرکت در شمار نیروی پیمانکار بوده و حتی از مزایای اندک نیروهای رسمی نیز برخوردار نیستند، اما مشاهده می گردد که در طول سال های گذشته ، هیچ تلاشی برای بهبود این بخش اعظم کارکنان صورت نگرفته است. پیمانکاران نیروی انسانی شرکت به هیچ عنوان خود را مسئول عرضه خدمات رفاهی، فرهنگی و ورزشی به کارکنان و خانواده های آنان نمی بینند. در واقع این بخش از کارکنان شرکت جز حقوق ماهانه، از حق دیگری برخوردار نبوده و علیرغم درجه بالای سختی کار ، برنامه ای برای کسب رضایتمندی آنان و انگیزه مند نمودن شان وجود ندارد.

در واقع وقتی پیمانکاران نیروی انسانی شرکت برای دو دهه ، افراد مشخصی هستند که هر سال تکرار شده و با سنت بی توجهی شرکت به رضایتمندی کارکنان خو گرفته و اعتراضی نمی کنند، این رویه توانسته تا در طول سال های گذشته قوام یافته و جزیی از سنت و رفتار تردید ناپذیر شرکت تلقی شود.

مدیرعامل جدید شرکت اگر به دنبال پیشبرد شرکت و ارتقاء جایگاه آن در کشور باشد، بطور حتم می داند که بدون کسب رضایتمندی کارکنان و انگیزه مند نمودن آنها نمی توان به این مقصود رسید.البته انتظار این نیست که در زمان اندکی به این مهم دست یافت اما می توان با یک آغاز خوب و مناسب، این چشم انداز امید بخش را برای کارکنان ایجاد کرد.

این حق مسلم کارکنان شرکت توزیع برق خوزستان و خانواده های آنان است تا درصد مشخص و قابل توجهی از درآمد شرکت برای امور رفاهی، فرهنگی ، ورزشی و درمانی آنها اختصاص یافته و به مصرف برسد.

تنگ نظری انجام شده در طول سال های گذشته نباید به عنوان یک سنت حسنه مورد تایید مدیرعامل جدید واقع شده و همان رویه را در پیش گیرد. اگر این رویه، سنت حسنه ای بود حتما نتایج بهتری برای شرکت نیز به دنبال داشت و می توانست جایگاه شرکت را ارتقاء دهد. اما آنچه تاکنون مشاهده شده خلاف این را به اثبات می رساند. غفلت از ادای حقوق حقه کارکنانی که در سخت ترین شرایط آب هوایی کشور مشغول به خدمت هستند نه تنها یک ضعف سازمانی بشمار می آید بلکه از نظر دینی و انسانی نیز مشمول خطای اخلاقی و ضایع کردن حق الناس است.

 منبع: اقتصاد بومی
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


عبداله نیسی
برق خوزستان
پیام
مطالبی که قید فرمودید بر چه پایه و اساسی هست شما چرا نکات مهم و کارهای بنیادی یک مدیر رو زیر سوال میبرید ...چرا طول تاریخ شرکت توزیع خوزستان ..طرح فهام راه اندازی نشد ..خط گرم...واحد برون سپاری که تا قبل از سال ۹۴ حق و حقوق نیروهای پیمانکار ضایح میشد لازم به ذکر است که تا سال ۹۴ نیروهای شرکتی یا همان نیروهای رسمی شرکت در اول هر برج حقوق میگرفتن در حالی که پرسنل پیمانکار ۱۰ تا ۱۵ روز بعد که در سال ۹۴ پرداخت حقوق پرسنل پیمانکار همزمان با نیروهای رسمی پرداخت میشد...سامانه ۱۲۱ اتفاقات یکی دیگر از کارهای مدیر عامل قبلی بود ..جذب و استخدام ۸۰۰ نفر جوانان تحصیل کرده و بیکار. ‌‌‌شما اطلاعات ندارید لطفا کمی با حوصله تر تفکر کنید ....
بخش خصوصی؛ عامل موثر در تحقق رشد تولید با مشارکت مردم
 سید حمیدرضا فاطمی حسینی/کارشناس حوزه نفت و گاز 
شاخص بروکفیلد و تحلیل ویسکوزیته دینامیکی سیالات
مهندس علیرضا آمار محمدی/مشاور و کارشناس ارشد روانکارهای خودرویی و صنعتی