نزدیک به سه ماه قبل هشدارهای «نفت ما» درباره احتمال پرشدن انبارهای اوره یکی از پتروشیمیهای اوره ساز آغاز شد و در ادامه در ششم مهرماه اطلاع داده شد که تولید در فاز یک این پتروشیمی اوره ساز متوقف شده است. این موضوع که باید منزله تلنگری به مدیریت و مسئولان بالادستی این پتروشیمی تلقی میشد، اما متاسفانه روابط عمومی این شرکت اورهساز سعی کرد که تا با بهکارگیری فیک نیوزها و رسانهنماهای بی هویت و معلوم الحال این موضوع را انکار کند تا از دامنه تاثیرگذاری این خبر بکاهد.
با این حال جریان مستقل خبری و مسیر صحیح اطلاع رسانی همچنان ادامه داشت. شاید بر همین اساس بود که بعد از دو ماه سعی شد با تکنیک نخنما شده دیگری به مقابله با این هشدارها برخیزند و داستان را به سمت و سویی دیگر ببرند، غافل از این که گاهی توضیحات غیرصادقانه برای پوشاندن حقیقت، خود به نوعی به تصدیق واقعیتی میرسد که سعی در مخفی کردن آن وجود دارد.
در روزهای اخیر روابط عمومی این پتروشیمی با انتشار فیلم کوتاهی اعلام کرده که انبارهای فاز یک و دو این پتروشیمی خالی شده و شبه رسانه ها هم ماموریت پیدا کردهاند که این فیلم را به عنوان «فیلم کوتاهی که آب پاکی روی دست منتقدان ریخت» وایرال کنند؛ بیتوجه به این که «زمان» موضوع مهمی در این بحث است و خود این فیلم نه تنها گافی برای روابط عمومی آن شرکت و حامیانش محسوب میشود بلکه باعث نگرانی مضاعف درباره نحوه مدیریت (یا سوء مدیریت) در آن پتروشیمی خواهد بود.
اولین موضوعی که با انتشار این فیلم به ذهن میرسد این است که چطور بعد از دو ماه روابط عمومی این پتروشیمی یادش افتاده که پاسخگو باشد و فیلم منتشر کند؟ آیا این تاخیر دوماهه، خود شاهدی بر حقیقت اعلام شده توسط «نفت ما» نیست؟و نکته بعد این که باید مسئولان این شرکت این موضوع را هم به طور شفاف اعلام کنند که در این دو ماه چه اتفاقی در انبارها افتاده بوده و اوره انبار شده با چه قیمتی و چگونه فروش رفته است! متاسفانه سابقه مدیریت این پتروشیمی در دیگر شرکتها نشان دهنده این امر است که گاهی مناسبات خارج از شرکت بر منافع شرکت تحت مدیریت ترجیح داده میشود: تولید انبار شده با توجه به احتمال «شاتدان» ( توقف فرایندهای عملیاتی یک بخش یا کل مجتمع پتروشیمی، معمولاً بهصورت برنامهریزیشده و برای مدت محدود) در یک فرصت مقتضی اما با ظاهر تعجیل به مشتریان خاص فروخته میشود!
اما نکته بسیار مهمتر، این است که اتفاقا اگر پر شدن انبارهای اوره در اواسط تابستان باعث نگرانی است و باید نسبت به آن هشدار داد، همان طور هم خالی شدن انبارهای اوره در آغاز فصل سرما نگران کننده است و باز هم باید نسبت به این امر هشدار داد! در واقع هر دوی این موارد نشان دهنده سوء مدیریت است. توضیح مفصلترش این است که در سالهای گذشته همواره بهترین زمان تولید اوره اواسط ماههای اسفند تا پایان شهریور بوده است. زیرا در این ایام خوراک گاز پتروشیمیها قابل تامین است و به این ترتیب میزان تولید در بالاترین زمان خود قرار دارد. به این ترتیب باید در این محدوده زمانی با حداکثر ظرفیت اوره تولید شود و برای تداوم این تولید باید به موقع هم فروخته شود. اما از اوایل آبان که باید تولید اوره انبار شود تا در فصل سرما که با قطعی گاز پتروشیمیها مواجه هستیم میزان اوره قابل عرضه پایین نیاید!
این موضوع با توجه به این که سال مالی پتروشیمی مورد نظر 31 شهریورماه هست تقویت هم میشود. یعنی زمان اوج فروش اوره این پتروشیمی علی القاعده باید ماههای تابستان باشد اما وقتی خلاف این اتفاق میافتد، داستان کمی نگران کننده است و باید مورد سوال و تحقیق قرار بگیرد.
متاسفانه روابط عمومی این پتروشیمی حتی این امر بدیهی را هم نمیداند یا این که ترجیح میدهد خود را به ندانستن بزند تا با انتشار یک فیلم نگران کننده و سوال برانگیز، مشکلات قبلی شکل گرفته درباره این پتروشیمی را توجیه کند. در واقع حالا مدیریت این پتروشیمی به دو سوال اساسی و دغدغه انگیز باید پاسخ دهد: چرا انبارهای اوره در پایان تابستان پر شده بود و چرا انبارهای اوره در آغاز فصل سرما خالی شده است.
شاید این بار پاسخی دقیقتر و قانع کننده تر بیان شود؛ منتظر میمانیم.