کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

حکایت مدیران پتروشیمی که حرف گوش نمی کنند!

عبدالرسول دشتی

5 بهمن 1401 ساعت 6:49


شخصا اولین دولتی که بدعت گذار از بین رفتن ثبات مدیریت در پتروشیمی بود را دولت نهم آقای احمدی نژاد می دانم. اولین بدعت وی انتصاب و برکناری نخستین مدیرعامل پس از گذشت 9 ماه بود. اقدام های آن مدیر 9 ماهه به گونه ای آسیب زا بود که تمام برنامه های پتروشیمی را از ریل خارج کرده و به سوی ویرانی سوق داده بود. ولی اقدام به موقع در انتصاب یکی از شناخته شده ترین مدیران آن روزهای پتروشیمی این امید را ایجاد کرد که قطار از ریل خارج شده این صنعت با درک و اصلاح اشتباه صورت گرفته به ریل اصلی باز گشته است. این امید اما پس از مدتی رنگ باخت و دومین مدیرعامل منصوب شده در دولت نهم هم از مجموعه دولت کنار رفت تا سنت ثبات مدیریت پتروشیمی هر روز بیشتر رنگ ببازد.  
بازگویی این اتفاق گذشته بهانه ای بود تا به نکته دیگری بپردازم. آن زمان دومین مدیرعامل برکنار شده پتروشیمی بی اغراق یکی از برندهای این صنعت بود و مدتی به عنوان مشاور همچنان در ساختمان شیخ بهایی حضور داشت. آشنایی قبلی این فرصت را نصیبم کرده بود که هر از گاهی به دیدار ایشان بروم.
از آنجایی که از سابقه آشنایی و دوستی گذشته وی با رئیس جمهور اطلاع داشتم روزی از او علت این تصمیم و دستور مستقیم رئیس جمهور در برکناری اش را جویا شدم. پاسخ وی بسیار قابل تامل و البته باعث تاسف بود. وی مطلب را به نقل مستقیم از رئیس دولت وقت ذکر می کرد که گفته بود "من تا کنون در جلسات مشترک کانونی که هر دو عضو آن هستیم سه بار پشت سر ایشان نماز خوانده ام و اگر پیش بیاید باز هم خواهم خواند. ولی گفته اند که او حرف و توصیه های ما را گوش نمی کند"! مدیر با تجربه پتروشیمی از توصیه ها و درخواست های بسیار غیرکارشناسی دریافتی از اطراف و اکناف دولت می گفت که عمل به هر یک از آنها می توانست مشکلات متعددی را برای کل این صنعت ایجاد نماید و ناچارا چون توصیه پذیر و گوش کن نبوده تیم اتاق فکر رئیس جمهور تصمیم به برکناری اش می گیرد.
انتصاب و برکناری مدیرعامل بسیار توانمند پتروشیمی شازند اراک که بدون اغراق یکی از افراد کم نظیر در حوزه تولید صنایع پتروشیمی ایران محسوب می شود یادآور همان اتفاق دو دهه قبل است. او که طی مدت کوتاه شش ماه پس از بر عهده گرفتن مسئولیت پتروشیمی شازند اراک (نگین طلایی پیشین صنعت پتروشیمی و مجتمع تن خسته این روزهای ناشی از مدیریت های ناکارآمد گذشته)، توانسته بود جانی دوباره به انگیزه و بهره وری کارکنان آن مجموعه داده، تداوم تولید را در حداکثر ظرفیت اسمی تثبیت کرده، به سرعت در پی اقدام های لازم برای تضمین دریافت مداوم خوراک و اجرای طرح های توسعه ای و زیست محیطی گام برداشته بود، یکی از طرح های ارائه شده توسط او پس از حضور در پتروشیمی شازند اراک، انتقال پساب شهر اراک به مجتمع بود که برنامه های طراحی و هماهنگی با مسئولین منطقه را نهایی و فاز اجرایی آن را آغاز کرده بود. پروژه ای بی تردید یکی از بی نظیر ترین طرح های ملی در زمینه محافظت از ذخایر آب های زیرزمینی اراک محسوب شده و اجرای آن می تواند به عنوان الگویی برای اجرا در سایر مناطق کشور مورد استفاده قرار گیرد. اما شواهد گویای آن است که این مدیر شایسته به این دلیل جابجا شده که زیاد می دانسته و کسی را یارای هماوردی با دانش و تجربه اش در حوزه تخصصی پتروشیمی نبوده و آنچنان که دیگران می خواستند به توصیه ها عمل نمی کرده بلکه بنا بر احساس تعهد نسبت به آنچه برای توسعه و تداوم تولید صحیح می دانسته اقدام نموده و نیروهای کارآمد را در جای درستشان به خدمت گرفته بود. 
مدیرعامل آن روزهای شرکت ملی صنایع پتروشیمی نکته ارزشمند دیگری هم گفت که تا امروز همچنان آویزه گوش خود قرار داده ام و آن اینکه: " کسی که کارش را بلد است و اهل هیچ خلافی نیست هرگز نباید برای کار کردن و انجام خدمت کاسه گدایی به دست گرفته، نیازمند توصیه و سفارش دیگران باشد. بلکه باید برای قبول همکاری از او خواهش کرده، قدردان زحماتش باشند". 
با توجه به شرایط این روزهای صنعت خصوصی شده پتروشیمی که از یک سو در سخت ترین شرایط تحریم مسئولیت تامین بخش مهمی از نیاز ارزی کشور را برعهده دارد و از سوی دیگر تصمیم گیران و تصمیم سازان بی خردی که اختیار دار انتصاب های این روزهای شرکت های پتروشیمی شده اند باید برای فردایی خیلی نزدیک که همه مدیران شایسته و پاکدست ترجیحشان به دوری از کار و مسئولیت باشد به خدا پناه برد.


کد مطلب: 152331

آدرس مطلب :
https://www.naftema.com/note/152331/حکایت-مدیران-پتروشیمی-حرف-گوش-نمی-کنند

نفت ما
  https://www.naftema.com