از امروز فرصتی برای من فراهم شده تا در رسانه «نفت ما» در قالبی کوتاه با عنوان «یک جرعه نفت» به اندازه سیصد کلمه، شما را به نوشیدن یک جرعه نفت دعوت کنم تا تلخی نفت را در کام خود حس کنیم. شاید این تلخی، کمی هوشیارمان کند...!
هر سال می گویند ناترازی داریم. نیمه اول سال، ناترازی برق و آب؛ نیمه دوم سال ناترازی گاز. ناترازی بنزین هم در تعطیلات نوروز نوبتش میرسد تا به ضرب و زور واردات، کمبودش جبران شود! حالا از این موضوع بگذریم که اسم این میزان از ناترازی، دیگر ناترازی نیست، بحران کمبود است! اما یک پرسش ساده: این ناترازیها قرار هم هست حل شود؟! ظاهرا که نه! چرا؟ چون هیچ برنامه عملی برای رفع ناترازی نمیبینیم. موضوع خیلی ساده است: اگر مردم ببینند که امسال ناترازی برق یا ناترازی گاز داریم اما دولتها برنامه مشخصی برای رفع ناترازی میدهند که مثلا یک سال یا دو سال دیگر مشکل حل شود، فکر میکنم آنقدر منطق داشته باشند که مدتی سختی را تحمل کنند. اما مشکل اساسی این است که مردم اصلا برنامهای نمیبینند! چند سال است مشکل کمبود گاز داریم؛ آیا به جز شعارهای کلی، چشم اندازی برای رفع کمبود گاز در یک برنامه مشخص یک، دو یا اصلا سه ساله برای مردم مشخص شده؟ نه! درباره کمبود برق چطور؟ هیچ! فقط قطع برق را از خانهها شیفت میدهند به کارخانهها و صنایع و بعد که کار بالا بگیرد استانها را تعطیل میکنند! اصلا هیچ برنامه مشخصی اعلام نشده که مثلا تا پایان سال آینده این میزان از کمبود یا به قول خودشان ناترازی گاز، یا برق، یا حتی آب و بنزین و... رفع میشود. وقتی برنامهای نیست، چطور از مردم انتظار همراهی دارند؟ انتظار همراهی برای به نتیجه رسیدن کدام برنامه یا رسیدن به چه تاریخی که کمبود حل شود؟ این فاجعهای فراتر از ناترازی است.