بعضی مسائل را نمیتوان خیلی واضح نوشت. از آن مسائلی که همه از آن خبر دارند و از کنارش میگذرند تا ببینند در گذر زمان چه اتفاقی میافتد. یکی از این موارد، شرایط نه جنگ و نه صلح است.
پس از جنگ ۱۲ روزه انتظار این بود که برخی روالهای نادرست اصلاح شود و شاهد تغییر ریل برخی رویکردهای اشتباه باشیم. اما نه در حوزه دیپلماسی، و نه در اقتصاد از جمله صنعت نفت، نهتنها شاهد اصلاح رویکرد و تغییر برخی مسیرهای اشتباه نیستیم، بلکه بعضی رویکردها نشان میدهد که هنوز با روند مطلوب فاصله زیادی داریم. عزل و نصبهای بعضا بیهوده و بعضا دیرهنگام، آن هم بیش از یک سال پس از استقرار دولت، تداوم برخی سیاستهای اشتباه در مجموعه صنعت نفت، عدم اتخاذ تصمیمات مهم و استراتژیک در حوزههای کلان صنعت نفت و به طور کلی اجرایی کشور در حوزههایی همچون ناترازی و یارانهها و... از جمله این موارد است.
از حق نگذریم انصافا عملکرد مجموعه صنعت نفت در جنگ ۱۲ روزه مطلوب بود و فشارها به بهترین نحو خنثی شد. اما ما نیازمند اقدامات مهمتر و تاثیرگذارتری در صنعت نفت و در بخش کلان اجرایی کشور در حوزه انرژی هستیم. اما نه برنامه جدیدی مدون شده و نه چشمانداز صحیح و واقعبینانهای ترسیم شده است. در شرایط نه جنگ و نه صلح، باید به جای حواشی و همایشها و امور نمایشی، شرایط و ملزومات دوران صلح یا حتی جنگ احتمالی را بررسی کرد تا برای هر دو آماده باشیم. شاید وارد جنگی شدیم که این بار بیشتر از ۱۲ روز باشد و شاید دوران بلاتکلیفی که حاصلش عدم جذب سرمایه و تکنولوژی و تداوم تحریم است ادامه پیدا کند. آماده هستیم؟!