اتفاقی که در مورد قرارداد کرسنت و محکومیت ایران رخ داده، نتیجه روشن یک موضوع است: بحران بیتصمیمی در ایران! در واقع بسیاری از مسئولان در حوزه فعالیت خود، مشکلات و بحرانها را میشناسند اما تصمیم میگیرند از کنارش با بیتفاوتی عبور کنند و موضوع را به گذر زمان حواله دهند.
بیشتر از ۲۰ سال است که موضوع قرارداد کرسنت بین مسئولان و رسانهها مطرح میشود و چالشبرانگیز هم بوده و هر جناح، طرف مقابل را مقصر جلوه میدهد. اما هیچگاه گام عملی صحیحی برای رفع این بحران و جلب رضایت طرف مقابل یا دفاع حقوقی موفق برداشته نشده و نتیجهاش محکومیت سنگین ایران است. در این زمینه، همه مسئولانی که میتوانستند تصمیم بگیرند و نگرفتند، یا میتوانستند در تصمیمگیری مسئولان بالاتر نقش داشته باشند اما سکوت کردند یا حرفهای تکراری زدند، مقصرند. چون هیچ تصمیمی اتخاذ نشده.
بحران بی تصمیمی فقط درباره کرسنت نیست. درباره فسادهای مالی و ناترازی انرژی و کم آبی و اقتصاد نابسامان و... همه فقط حرف میزنند و کسی تصمیمی نمیگیرد. اتفاق کرسنت، تنها یکی از پیامدهای تلخ بیتصمیمی است. وای بر اتفاقات تلخ بعدی!
بیشتر از ۲۰ سال است که موضوع قرارداد کرسنت بین مسئولان و رسانهها مطرح میشود و چالشبرانگیز هم بوده و هر جناح، طرف مقابل را مقصر جلوه میدهد. اما هیچگاه گام عملی صحیحی برای رفع این بحران و جلب رضایت طرف مقابل یا دفاع حقوقی موفق برداشته نشده و نتیجهاش محکومیت سنگین ایران است. در این زمینه، همه مسئولانی که میتوانستند تصمیم بگیرند و نگرفتند، یا میتوانستند در تصمیمگیری مسئولان بالاتر نقش داشته باشند اما سکوت کردند یا حرفهای تکراری زدند، مقصرند. چون هیچ تصمیمی اتخاذ نشده.
بحران بی تصمیمی فقط درباره کرسنت نیست. درباره فسادهای مالی و ناترازی انرژی و کم آبی و اقتصاد نابسامان و... همه فقط حرف میزنند و کسی تصمیمی نمیگیرد. اتفاق کرسنت، تنها یکی از پیامدهای تلخ بیتصمیمی است. وای بر اتفاقات تلخ بعدی!