به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "
نفت ما"،«برنامه گستردهای برای رفع مشکل ناترازی انرژی در دست داریم و امیدواریم تا پایان سال به وضعیتی برسیم که در تابستان سال آینده (۱۴۰۴) مشکلی وجود نداشته باشد و مردم دیگر شاهد قطعی برق نباشند»؛ این مشهورترین سخن کسی است که با انتقال دولت از ابراهیم رئیسی به مسعود پزشکیان همچنان وزیر ماند و تنها صندلیاش از وزارت صمت به وزارت نیرو منتقل شد.
همین ماندگاری نشان میداد که روی توان مدیریتی «عباس علیآبادی» حساب ویژهای باز شده است. زمانی که در دولت پیش، او به جای رضا فاطمیامین وزیر شد، بسیاری تصور میکردند که به جای وزیر ناکارآمد و استیضاح شدهی قبلی، مدیری آمده که میتواند ستارهی دولت باشد. اما این «گذشت زمان» است که نشان میدهد هر کسی چند مرده حلاج است!
علیآبادی در طول ۱۴ ماهی که وزیر صنعت، معدن و تجارت بود تغییر محسوسی در برنامهها و سیاستهای این وزارتخانه نداشت. اما بیعملی او در ناتوانی گسترده دولت چندان به چشم نیامد. اما در طول یکسال اخیر و در دولت پزشکیان کاملا مشخص شده که علیآبادی هیچ توان مدیریت خاصی ندارد و نمونهای از مدیران دولتی است که فقط هستند.
هنوز تابستان ۱۴۰۴ آغاز نشده بود که معلوم شد وعدهی علیآبادی مبنی بر «رفع کمبود برق تا تابستان» بر هیچ پایه و بنیهای قرار نداشته است. قطعیهای مکرر برق نه تنها در بخش صنعت، که به مشترکان خانگی هم رسید. اما عجیب این بود که در مجموعهی دولت هیچکس از این وزیر نپرسید که وعدهای که داده بود چه شد؟! در ادامه وقتی مشکل کمبود آب جدی و جدیتر شد، معلوم شد که مشکل وزارت نیرو گستردهتر از این حرفهاست. اما علیآبادی بلد بود چطور فرافکنی کند و رو به جلو فرار کند: او در نیمه اردیبهشت عنوان کرد: «کسی فکر میکند چرا باران نمیآید؛ سد لتیان و سد کرج را ببینید؛ سدها خالیاست؛ چرا علما برای این فکری نمیکنند؟»
وزارتخانه و وزیری که باید برای خالی شدن سدها و پیشبینی نکردن بحران باید جوابگو باشد و حساب پس بدهد، خودش داشت سوال میپرسید و از دیگران طلبکاری میکرد! گویا مدیریت آب با آسمان است و مسئول رابطه با آن هم علما؛ و وزارت نیرو صرفا تماشاگری است که پول داده و بلیت خریده و باید نمایشی درست و بینقص را ببیند.
حالا نزدیک به سه ماه پس از آن سخنان درخشان، علیآبادی مثل صاحبنظری که بیرون از دایرهی مسئولیت، تحلیل میکند، سخنی گفته که بخش دیگری از نحوهی مدیریتش را بازگو میکند. او این بار به اطلاع مردم رسانده که تعطیلی چهارشنبهها در طول ماه باعث کاهش ۶ میلیون مترمکعبی آب در تهران میشود؛ و به این ترتیب تلویحا دستور تعطیلی سه روز در هفته را داده است.
تعطیل کردن تنها راهی است که دولتهای مختلف در برابر بحرانهای مختلف دارند و علیآبادی حالا در دولت پزشکیان لیدر این جریان است؛ جریانی که بیبرنامگی، سوءمدیریت و ناتوانی در پیشبینی و رفع مشکلاتاش را فقط میخواهد با تعطیلی برطرف کند و هیچ کار دیگری حتی به مخیلهاش نمیرسد. اما غافل از اینکه چنین وضعی، ذهن مردم را به این سمت و سو هدایت میکند که اگر بنا به تعطیلی برای رفع بحرانهاست، بهترین کار تعطیلی کامل وزارتی مثل نیرو نیست که بود و نبودش تاثیری ندارد و فقط بودجه را مصرف میکند و هزینه دارد؟!
نکته آخر این که عباس علیآبادی قبل از وزیر شدنش، مدیرعامل مپنا، یکی از بزرگترین شرکتهای صنعتی کشور بود. آیا نباید نتیجه گرفت که نه تنها باید بر نوع مدیریت دولتی گریست، که حتی مدیریت شرکتهای معظم کشور هم به گونهای است که امیدی به پیشرفت نیست!