به گزارش نفت ما ، سرانجام، در نخستین مرحله (1330/1291 ش) واحد تقطیری با ظرفیت روزانه 2500 بشکه آغاز به کار کرد (فاتح، ص 261؛ شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران، 1378ش، ص 8). موقعیت منطقة آبادان برای احداث تصفیهخانه، مناسب ارزیابی شده بود؛ زیرا از طرفی، آب مصرفی پالایشگاه به آسانی فراهم میشد، از طرف دیگر، آبادان در موقعیتی قرار گرفته بود که میتوانست لنگرگاه مناسبی برای کشتیهای نفتکش و باری باشد (ایران. وزارت ارشاد اسلامی. دفتر پژوهشها و برنامهریزی فرهنگی، کتاب چهارم، دفتر ششم، ص 26).
با وجود این، ساخت پالایشگاه آبادان، به سبب موقعیت طبیعی خاص این جزیره و فاصلة 220 کیلومتری آن با میدانهای نفتی، با دشواریهای جدی مواجه بود. همه امکانات و تجهیزات فنی و رفاهی برای احداث پالایشگاه، ناچار باید از شهرهای اطراف تأمین میشد. طی یک سال و نیم ، حدود 220 کیلومتر لوله از مسجد سلیمان تا آبادان کشیده شد. کارگران تصفیهخانه در آغاز از تصفیهخانه رانگون برمه بودند و کمّ و کیف محصولات پایین بود. در سه سال نخست، تا 1331/ 1292 ش، نفت تصفیه شده چنان بیکیفیت بود که شرکت نفت انگلیس و ایران نمیتوانست به قراردادهایش عمل کند و به حدی در تنگنای مالی قرار گرفت که دارسی ناگزیر از معامله با چرچیل شد (فرمانفرمائیان، ص 117ـ 118؛ یرگین، ص 14).
در جنگ جهانی اول، شرکت نفت انگلیس و ایران از طریق نفت پالایش شده در پالایشگاه آبادان میتوانست به عملیات جنگی انگلستان کمک مهمی کند. در آغاز جنگ، ماهانه 25هزار تن نفت از آبادان صادر می شد. اهمیت این مقدار نفت برای نیروی دریایی انگلیس به حدی بود که دولت انگلیس برای حراست از پالایشگاه آبادان در طول جنگ، مصمم به اقدامات جدی شد. بین سال های 1333ـ1337/ 1915ـ1919، عملیات شرکت در ایران توسعه یافت و بویژه با توسعه مستمر تأسیسات پالایشگاه، که قبل از جنگ از توان تولید سالانه 120000 تن برخوردار بود، در پایان جنگ (1919) ظرفیت آن به یک میلیون تن رسید (فاتح، ص 272ـ 273؛ یرگین ، ص 18). در سالهای 1300 تا 1303 ش، کلیه کارکنان فنی، اداری و بازرگانی پالایشگاه آبادان انگلیسی بودند و فقط کارهای غیرفنی به ایرانیان محول می شد. برای ایرانیان، اعم از کارگر و کارمند، خانه و مسکن ساخته نشده بود و آنها مجبور بودند که در کپرهای حصیری آبادان زندگی کنند. در 1308 ش ، با مهاجرت شمار زیادی از ساکنان بنادر جنوب به آبادان، و رقابت سخت آنها برای یافتن کار، وضع کارگران پالایشگاه بیاندازه بحرانی شد و به اعتصاب بزرگی انجامید.
پس از اعتصاب، دولت از شرکت نفت خواست تا به وضع دستمزد آنها رسیدگی شود (احمد، ص 11ـ12). در 1319 ش سی هزار کارگر در پالایشگاه کار میکردند که بیشتر آنها محلی بودند، تنها شانزده تن ایرانی تحصیلکرده در مدیریت میانی وارد شده بودند. دو هزار مهاجر مشاغلی را در اختیار گرفته بودند که به طور معمول به شمار بسیار کمی از آنها نیاز بود. مقامات ارشد پالایشگاه همه انگلیسی بودند. شرکت نفت انگلیس و ایران همه ساله پنج یا شش نفر دانشجوی ایرانی را برای تحصیل به بیرمنگام می فرستاد و بعد آنها را برای کار در پالایشگاه آبادان استخدام میکرد (فرمانفرمائیان، ص 102، 113). پالایشگاه نفت منطقه وسیعی از مرکز شهر را در برگرفته بود.
مناطق مسکونی کارگران و کارکنان پالایشگاه، به تناسب موقعیت و حساسیت شغلی آنان، پیرامون این مجموعه بزرگ ساخته شده بود. سیاست کلی شرکت نفت انگلیس و ایران در اسکان کارکنان خود و اعطای امکانات به آنان این بود که درجه تخصص، اعتبار شغلی و پایبندی جدی به سلسله مراتب اجتماعی دقیقاً رعایت گردد. این شیوه، پس از ملی شدن صنعت نفت در 1329 ش، همچنان دنبال شد؛ بهویژه مناطق مسکونی زیر پوشش شرکت نفت به صورت محلاتی متمایز از یکدیگر درآمد و ساختاری طبقاتی ایجاد شد. ناحیه سبز و خرم بریم در کنار اروندرود با منازل وسیع و مجلل به مقامات بلندپایه انگلیسی، محله بوارده با خانههای نسبتاً مرفه به مدیران درجه دوم، و بخشهای بهمنشیر و فرحآباد و جمشید با خانههای کوچکتر و سادهتر به کارگران عادی اختصاص یافته بود. وجود پالایشگاه آبادان و صنعت نفت موجب چنان اختلاف طبقاتی در جامعه آبادان شده بود که مانند آن در دیگر شهرهای ایران به چشم نمی خورد ( ایرانیکا، ج 1، ص 54؛ نیز رجوع کنید به فرمانفرمائیان، ص 112ـ113).
در فاصله سالهای میان عقد قرارداد نفتی 1311 ش /1933و جنگ جهانی دوم ، پالایشگاه آبادان توسعه یافت، دستگاههای کراکینگ و کارخانههای جدید تقطیر و کارخانه آسفالت و کارخانه اسیدسولفوریک و تجهیزات دیگر پالایشگاه ساخته و آماده شد. ظرفیت پالایشگاه که در 1309 ش/1930 سالانه پنج میلیون تن بود، در 1318 ش به ده میلیون تن افزایش یافت. بندرگاه آبادان هم توسعه بسیار یافت و اسکلههای جدیدی در بوارده و خسروآباد ساخته شد.
پس از آنکه ارتش متفقین (روس و انگلیس) در شهریور 1320 (اوت 1941) نقاط مختلف ایران را اشغال کردند، اقدامات حفاظتی از سوی آنها در آبادان به شکل گسترده صورت گرفت. کمی دورتر از پالایشگاه، پالایشگاهی دروغین از حلبی با شعله های فروزان ساختند که دشمن را گمراه کند. توپهای ضدهوایی نیز در نقاط مختلف آن قرار دادند.
از سال دوم جنگ جهانی، که معلوم شد نفت ایران باید مقادیر زیادی فرآوردههای نفتی برای متفقین تهیه کند، توسعه عملیات شرکت دوباره آغاز شد. دستگاههای جدیدی برای تهیة بنزین هواپیما و سایر فرآورده ها، آماده و فراهم گشت و گنجایش پالایشگاه، که قبل از جنگ سالانه ده میلیون تن بود، در 1324 ش /1945 به هفده میلیون تن افزایش یافت (فاتح، ص 310ـ311، 317ـ 318) و با ایجاد واحدهای بعدی در 1334 ش / 1955، بزرگترین پالایشگاه جهان و تنها منبع عمده فرآوردههای نفتی نیم کره شرقی شناخته شد (شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران، 1378 ش، ص 8؛ یرگین ، ص 27). از این سال تا 1356 ش / 1977، سیر صعودی قابل ملاحظهای در افزایش ظرفیت پالایشگاه مشاهده می شود؛ چنانکه ظرفیت آن روزانه از 151 هزار بشکه در 1334 ش به 488 هزار بشکه در 1356 ش افزایش می یابد. پالایشگاه آبادان تا پیش از جنگ عراق با ایران (1359ـ1367 ش )، که بر اثر آن دچار آسیب کلی شد، به سبب امتیازاتی، از مهمترین پالایشگاههای جهان به شمار می آمد؛ توازن بخشیدن به فرآورده های نفتی در جهان، تنوع فرآورده های نفتی که به رقم 108 می رسید، دارا بودن عظیمترین و تازهترین تأسیسات صدور فرآورده های نفتی، استفاده از گاز طبیعی به عنوان سوخت عمدة دستگاههای پالایشگاه، و استفاده از عظیمترین ماشینهای محاسبه الکترونیکی، از جمله این امتیازات اند (ایران . وزارت ارشاد اسلامی . دفتر پژوهشها و برنامه ریزی فرهنگی، کتاب چهارم، دفتر ششم، ص 27). همچنین پالایشگاه آبادان نخستین سازمان ایرانی بود که به ماشینهای حساب الکترونیکی تجهیز شد (احمد، ص 118)