همدلی و همراهی ملت و دولت یکی از مهمترین نشانههای حکمرانی مقبول است؛ این که مردم به تصمیمهای دولتمردان اعتماد و اطمینان داشته باشند و در سختیها و مشکلات، دقیقا بر مبنای راه و راهکارهای ترسیمی مسئولان قدم بردارند تا دولت و ملت همراه باهم از بحرانهای مختلف گذر کنند. اما بدون رودربایستی باید گفت که در روزگار ما، و در روزهایی که ناترازیها نفس و توان اقشار مختلف مردم را گرفته است، کمتر چنین همدلیای دیده میشود.
آیا در میان مسئولان کسی از خود پرسیده چرا مردم حاضر به ریاضت اقتصادی نیست؟ چرا قطعی آب و برق و گاز نارضایتی ایجاد میکند و مردم برای قول و توصیه و وعدههای مبنی بر رفع آن هیچ ارزشی قائل نیستند؟ در این سالها چه گذشته که مردم چنین بیاعتماد شدهاند و نگاهی پر از سرزنش و باوری سراسر ناامید به عملکرد مسئولان دارند؟! کافی است فقط به نمونههایی توجه کنیم تا ببینیم چه مسائلی اعتماد و اطمینان مردم را چون خوره میتراشد و میخورد؟
وقتی مردم میفهمند که ایران به طور مشترک صاحب بزرگترین میدان گازی جهان (پارس جنوبی) است ولی این قطر، شریک دیگر است که بیشترین برداشت را از این میدان دارد، تحمل کمبود گاز و بحرانهای ناشی از آن برایشان مشکل است و عصبانی میشوند!
وقتی مردم به یاد میآورند که بابک زنجانی به خاطر بدهی سنگین بابت فروش نفت، حکم اعدام گرفته بود ولی حالا آزاد است و کاسبی جدید راه انداخته است، آن هم در حالی که بانک مرکزی و وزارت نفت اعلام کردهاند که او هنوز بدهیاش را تسویه نکرده است، عصبانی و بیاعتماد میشوند!
وقتی حرف وزیر نیرو هنوز در گوش مردم است که در زمستان سال گذشته اعلام کرد که برنامهریزی کردهاند که در سال ۱۴۰۴ قطعی برق نداشته باشیم، اما حالا در برخی مناطق کشور دو مرتبه قطع برق داریم؛ دیگر این وعده که تا پایان سال آینده ناترازی برق پایان مییابد، یا اینکه تا یک ماه آینده قطعی برق در سال جاری تمام میشود، باورپذیر نیست. کسی نه تنها با این حرفها آرام نمیشود، که این جور وعدههای تکراری، توخالی تلقی میشود و مردم را عصبانی میکند.
وقتی یکی از وزرای سابق اعلام میکند که همه معضلاتی که امروز گرفتار آن هستند، ۲۰ سال پیش گفته شده است، ولی همه به دنبال استحصال آب، انتقال آب، برداشتن آب ژرف، دلالی، مافیابازی و… بودهاند، معلوم است که مردم باید عصبانی باشند و هیچ همدلی و همراهی در مشکلات ناشی از ناترازیها شکل نگیرد!
مدیرمسول نفت ما
آیا در میان مسئولان کسی از خود پرسیده چرا مردم حاضر به ریاضت اقتصادی نیست؟ چرا قطعی آب و برق و گاز نارضایتی ایجاد میکند و مردم برای قول و توصیه و وعدههای مبنی بر رفع آن هیچ ارزشی قائل نیستند؟ در این سالها چه گذشته که مردم چنین بیاعتماد شدهاند و نگاهی پر از سرزنش و باوری سراسر ناامید به عملکرد مسئولان دارند؟! کافی است فقط به نمونههایی توجه کنیم تا ببینیم چه مسائلی اعتماد و اطمینان مردم را چون خوره میتراشد و میخورد؟
وقتی مردم میفهمند که ایران به طور مشترک صاحب بزرگترین میدان گازی جهان (پارس جنوبی) است ولی این قطر، شریک دیگر است که بیشترین برداشت را از این میدان دارد، تحمل کمبود گاز و بحرانهای ناشی از آن برایشان مشکل است و عصبانی میشوند!
وقتی مردم به یاد میآورند که بابک زنجانی به خاطر بدهی سنگین بابت فروش نفت، حکم اعدام گرفته بود ولی حالا آزاد است و کاسبی جدید راه انداخته است، آن هم در حالی که بانک مرکزی و وزارت نفت اعلام کردهاند که او هنوز بدهیاش را تسویه نکرده است، عصبانی و بیاعتماد میشوند!
وقتی حرف وزیر نیرو هنوز در گوش مردم است که در زمستان سال گذشته اعلام کرد که برنامهریزی کردهاند که در سال ۱۴۰۴ قطعی برق نداشته باشیم، اما حالا در برخی مناطق کشور دو مرتبه قطع برق داریم؛ دیگر این وعده که تا پایان سال آینده ناترازی برق پایان مییابد، یا اینکه تا یک ماه آینده قطعی برق در سال جاری تمام میشود، باورپذیر نیست. کسی نه تنها با این حرفها آرام نمیشود، که این جور وعدههای تکراری، توخالی تلقی میشود و مردم را عصبانی میکند.
وقتی یکی از وزرای سابق اعلام میکند که همه معضلاتی که امروز گرفتار آن هستند، ۲۰ سال پیش گفته شده است، ولی همه به دنبال استحصال آب، انتقال آب، برداشتن آب ژرف، دلالی، مافیابازی و… بودهاند، معلوم است که مردم باید عصبانی باشند و هیچ همدلی و همراهی در مشکلات ناشی از ناترازیها شکل نگیرد!
مدیرمسول نفت ما