کاهش بهای نفت و امنیت انرژی چین از نگاه اندیشکده بحرینی
فرصتها و تهدیدهای نفت ارزان برای چین
اشتراک گذاری :
چین در چند سال گذشته به سبب جمعیت آن که بیش از یک میلیارد نفر است و همچنین به دلیل رشد اقتصادی آن به ویژه میانگین رشد ده درصدی تولید ناخالص داخلی این کشور در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ یک پدیده در جهان به شمار میرود.
به گزارش نفت ما ،رشد اقتصادی چین در طول این سالها، تقاضا را در این کشور برای تامین انواع فرآوردههای نفتی و گازی افزایش داده است تا پاسخگوی رشد اقتصادی بالای این کشور باشد. چین در سال 2011 با سبقت گرفتن از آمریکا به بزرگ ترین وارد کننده نفت و در همین سال به بزرگ ترین مصرف کننده انرژی در جهان تبدیل شد.
چین در سال 2014 به تنهایی 43 درصد از افزایش تقاضای جهانی به نفت را به خود اختصاص داد. چین در بحران مالی که در سال 2008 در جهان به وجود آمد به مانند کشورهای دیگر با چالشهایی روبرو شد که در نتیجه بدهیهای دولتی در این کشور افزایش یافت و در نتیجه این وضع حمایتهای دولت از صنایع چین کاهش یافت که تاثیر منفی بر صادرات تولیدات صنعتی این کشور داشت. رشد تولید ناخالص داخلی چین در سال 2014 به4/7 رسید که بدترین نرخ رشد اقتصادی این کشور از دهه نود میلادی قرن گذشته است. دولت چین نرخ رشد اقتصادی 7 درصد را تا پایان سال جاری برای اقتصاد این کشور هدف گذاری کرده است. کارشناسان امور اقتصادی چنین وضعی را در چین یک وضع طبیعی خوب توصیف میکنند به طوری که تحولاتی در عرصه داخلی اقتصاد چین ایجاد شده و شرکتهای این کشور در سایه کاهش نرخ رشد اقتصاد جهان و کاهش تقاضا به کالا با این وضع در جهان سازگاری پیدا کردند. اولویتهای اقتصادی شی جین پینگ، رئیس جمهور چین که در سال 2013 در این کشور به قدرت رسیده این است که چین به یک رشد اقتصادی متوازن و پایدار مبتنی بر افزایش مصرف در داخل برسد که عکس سیاستهای گذشته این کشور مبنی بر سرمایهگذاری دولتی هنگفت و صادرات گسترده کالاهای ارزان است. به نظر میرسد چنین سیاست اقتصادی برای کشوری نظیر چین خوب نباشد. به لحاظ تاریخی چین کشوری بوده که بیشتر از آن که نگاه به خارج داشته باشد درون گرا بوده است و به وضوح میتوان این نوع نگاه را در سیاست خارجی چین مبنی بر عدم دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر مشاهده کرد. شکی در این نیست این رویکرد قدیمی در سیاست چین و اولویتهای فعلی اقتصادی رئیس چمهور شی پنگ بر آینده واردات نفت و انرژی چین تاثیر خواهد گذاشت. بر اساس ارزیابی کارشناسان، بالاترین افزایش تقاضای چین به نفت در سال 2010 بود که به 7 درصد رسید این در حالی است که افزایش تقاضای این کشور در سال 2014 به 4 درصد رسیده که بیانگر اولویتهای اقتصادی فعلی این کشور است. به هر حال چین با این وضع در آینده نزدیک یک سوم از رشد تقاضای جهانی به نفت را به خود اختصاص میدهد.
تبدیل چین از کشور صادرکننده به وارد کننده نفت
اشتهای فزاینده چین به نفت متعلق به قرن کنونی نیست بلکه به دهه پایانی قرن گذشته باز میگردد. این کشور تا سالهای ابتدای دهه نود میلادی از صادرکنندگان نفت بود ولی تولید نفت این کشور هم طراز با رشد اقتصادی و نیازهای آن نبود و به سرعت پیش نمی رفت به طوری که تولید نفت این کشور در سال 2014 به 6/4 میلیون بشکه در روز رسید ولی در همین سال چین 2/6 میلیون بشکه در روز وارد میکرد. در مسئله گاز طبیعی نیز چین تا سال 2007 از صادرکنندگان این محصول به جهان بود ولی از این سال به بعد میزان مصرف داخلی از صادرات این کشور پیشی گرفت و چین مجبور به صادرات گاز مایع شد. چین در حال حاضر پس از ژاپن و کره جنوبی سومین وارد کننده گاز مایع در جهان شمرده میشود. تقاضای چین به واردات گاز مایع در جهان به هشت درصد رسیده است. در سال 2012 خط لوله صادرات گاز ترکمنستان به چین احداث شد و این خط اولین خط لوله بینالمللی صادرات گاز به چین محسوب میشود. چین همچنین قراردادهایی با روسیه و میانمار برای احداث خطوط لوله گاز برای صادرات گاز طبیعی این دو کشور به چین امضا کرد. با وجود آنکه نفت و گازاهمیت زیادی در اقتصاد چین دارد ولی تنها
20 درصد از منابع نفت و گاز در اقتصاد این کشور استفاده میشود و وابستگی عظیم این کشور به زغال سنگ است و به 66 درصد در مصارف داخلی انرژی این کشور میرسد. مصرف سالانه زغال سنگ این کشور به 4میلیارد تن میرسد که معادل نصف مصرف دیگر کشورهای جهان است. در چند سال گذشته تولید زغال سنگ در چین به دلیل فراوانی و سرعت تولید از میزان مصرف پیشی گرفته است. با وجود آنکه این کشور افزایش تولید در زغال سنگ دارد ولی در سالهای گذشته مبادرت به واردات این محصول نیز کرده است که گمان میرود آن را ذخیره و انبار میکند. همچنین این واردات ناشی از ضعف زیرساختهای حمل و نقل این کشور در انتقال ذغال سنگ به مناطق مصرف است. برای مناطق جنوب شرقی ساحلی چین واردات ذغال سنگ از خارج بهتر از واردات داخلی آن از طریق خطوط راه آهن از مناطق تولید است به طوری که مهم ترین مناطق تولید ذغال سنگ چین در شمال و غرب این کشور واقع است.
کاهش بهای نفت و زیانهای چین
کاهش بهای نفت تهدیدی برای امنیت انرژی در چین شمرده میشود به طوری که استخراج نفت در این کشور در مقایسه با دیگر کشورهای جهان هزینه بر است و استخراج در برخی از چاهها به شدت دشوار است و باید از فن آوری و تجهیزات پیشرفته برای استخراج نفت استفاده شود. این کشور تلاش میکند سطح کنونی تولید داخلی نفت خود را حفظ کند. چین برای کاستن از خطرات واردات نفت تلاش کرده است از کشورهای مختلفی تامین مورد نیاز خود را تامین کند تا در خطر قطع واردات واقع نشود. به عنوان نمونه زمانی که به دلیل شرایط امنیتی، صادرات نفت از لیبی و سودان در سالهای 2011 و 2012 به چین قطع شد این کشور نیازهای نفتی خود را از عراق، روسیه، عمان، آنگولا، امارات متحده عربی و ونزوئلا جایگزین کرد. یکی از مهم ترین سیاستهای دولت جدید در این زمینه آزاد کردن بهای محصولات پتروشیمی داخلی است تا هم طراز بهای جهانی شود و هدف از این اقدام برای حمایت از شرکت ملی نفت این کشور در برابر خطرات کاهش قیمت است. در مسئله گاز طبیعی، تلاش دولت چین است که واردات گاز طبیعی را از افزایش تقاضای 5 درصد کنونی به 10 درصد تا سال 2020 برساند و این افزایش واردات نیز به دلیل افزایش مصرف داخلی این کشور است. وضع تولید گاز طبیعی در این کشور نیز به مانند وضع تولید نفت آن است و دولت چین با افزایش بهای گاز داخلی تلاش کرده است تا با حمایت از شرکتهای فعال در حوزه استخراج گاز، تولید این محصول در داخل بیشتر شود. مسئله قابل توجه این است که چین بزرگ ترین دارنده ذخایر گاز شیل در جهان به مقدار 115/1 تریلیون متر مکعب است ولی توسعه استخراج گاز شیل با مشکلات زیادی در این کشور روبروست که شامل ضعف توان فنی داخلی،موانع قانونی، نبود منابع مالی لازم، فراهم نبودن خطوط ارتباطی در مناطق حفاری گاز شیل و همچنین روند دشوار رقابت آن با گاز طبیعی است.
منبع:علی شاهرخی، نشریه عصر کیمیاگری- شماره 43