۰
plusresetminus
تاریخ انتشاريکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۶
کد مطلب : ۴۴۶۹۵

نفتی که در آتش جنگ ایران و عراق سوخت

تأمین هزینه ‏های نظامی ایران و عراق با استفاده از رانت نفتی، این امکان را برای دو کشور فراهم کرد تا برای مدت بیشتری با هم بجنگند. در واقع می‏توان گفت رانت بطور مستقیم باعث طولانی شدن جنگ شده است. از دیگر اثرات رانت بر طولانی شدن جنگ، تأثیر غیرمستقیم آن است.
نفتی که در آتش جنگ ایران و عراق سوخت
به گزارش نفت ما ،جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، یکی از بزرگ‏ترین رویدادهای منطقه و طولانیترین جنگ در بین دو کشور جهان سومی پس از جنگ جهانی دوم به شمار می‏آید. این جنگ تبعات بسیاری از خود بر جای گذاشت که از میان آنها آنچه درخور توجه و تأمل بیشتری است پیامدهای اقتصادی آن می‏باشد. جنگ، شرایط خاصی را براقتصاد نفتی ایران تحمیل کرد، که بسیار قابل توجه می‏ باشد. جنگ صدمات بسیاری بر تولید، صادرات و درآمدهای نفتی ایران وارد کرده، به طوری که تولید و فروش نفت در پایان جنگ به حدود 6/2 میلیون بشکه در روز کاهش یافت. شروع، تداوم و پایان جنگ ایران و عراق شدیداً با مسائل نفتی گره خورده بود و با توجه به وضعیت نابسامان اقتصادی و سیاسی ایران بعد از انقلاب، دشمنان انقلاب با نگرش کاملاً سیاسی به نفت ایران توجه میکردند و بازی نفت را بهگونهای پیش میبردند که نهایتاً به سقوط انقلاب اسلامی و شکست کشور در جنگ تحمیلی منجر شود. بررسی اوضاع اقتصادی ایران در طول جنگ حکایت از آن دارد که اوضاع کشور به لحاظ رکود و رونق اقتصادی در طول جنگ یکنواخت و یکسان نبوده است. رکودی که از سال 1356 شروع شده بود، با آغاز جنگ عمیق‏تر شد و تولید و صادرات نفت پایین‏تر از توان کشور بود. دوره دوم از سال 1361 تا اواخر سال 1364 دوره رونق اقتصادی بود که به دلیل افزایش صادرات نفت و کسب درآمدهای بالای نفتی اوضاع اقتصادی بهبود یافت و دوره سوم که از سال 1365 تا پایان جنگ با رکود شدید اقتصادی همراه بود. در طول جنگ، علاوه بر نوسانات قیمت نفت و سایر مشکلات ناشی از جنگ، تهاجم عراق به مراکز و تأسیسات نفتی و تحمیل ضایعات و خسارات بر آنها از موارد مهمی بود که از آغاز تا پایان جنگ ادامه داشت. کمک‏های اقتصادی دولت‏های عربی و غربی به عراق نقش تعیین کننده‏ای در اقتصاد این کشور داشت. با مروری بر وضعیت صادرات و فروش نفت طی دوران قبل و بعد از جنگ تحمیلی می‏توان دریافت به بخش نفت به عنوان بخش کلیدی اقتصاد ایران از دیدگاه ظرفیت تولیدی و صادرات و تأمین منابع ارزی کشور، صدمات و خسارات عمده‏ای وارد گردید. علیرغم این صدمات و خسارت‏ها به دنبال پایان یافتن جنگ علاوه بر بازسازی و جبران خسارت‏ها، تلاش دامنه ‏داری در حوزه‏ های برنامه ‏ریزی و عملیاتی شکل گرفت و صنعت نفت به عنوان محور تحولات و دگرگونی اساسی در فرایند رشد و توسعه، فصل نوینی از فعالیت‏های خود را آغاز کرد. طولانی شدن این جنگ ناشی از دلایل و عوامل متعددی بوده و در این میان، تأثیر رانت و دولت رانتیر یکی از مهم‏‏ترین عوامل طولانی شدن جنگ بوده و نشان داد که درآمدهای حاصله از صادرات نفت خام، از طریق مکانیسم‏ های متفاوت برای جمهوری اسلامی ایران و عراق قابلیت و شرایط لازم را برای یک جنگ طولانی و فرسایشی فراهم کرد. کارکردهای رانت و مکانیسم‏های تأثیر رانت بر روند جنگ از طریق کارکرد مستقیم(تأمین هزینه‏ های جنگ) و کارکرد غیرمستقیم (بر هم زننده تعادل قوای منطقه ‏ای) قابل بررسی است. در مورد مفهوم رانت و کارکردهای آن باید گفت که اصطلاحی است که توسط اقتصاددانان کلاسیک مورد استفاده قرار گرفت. آنها این اصطلاح را برای توضیح میزان پول اضافی که باید برای در اختیار گرفتن زمین پرداخت می‏شد، به کار بردند و معتقد بودند که رانت، پول بادآوردهای بود که توسط زمینداران برای اجاره زمین‏شان دریافت می‏ شد. به گونه‏ای که جان استوارت میل و برخی از اقتصاددانان قرن 19 آن را رانت زمین یا سود بادآورده نامیدند. ایفرت دلیل اصلی این سود بادآورده یا ارزش افزوده را محدودیت در منابع می‏‏داند و معتقد است سود بادآوردهای که برخی از منابع طبیعی مانند زمین و انرژی عاید مالکانشان می ‏کنند همان رانت اقتصادی است. به طور خلاصه رانت اقتصادی عبارت از درآمد خارج از عرصه فعالیت‏های مولد اقتصادی است که از طریق ارزش اضافی برخی از منابع طبیعی حاصل می‏شود. به عنوان مثال، نفت به عنوان یکی از مهم‏ترین منابع انرژی، به دلیل محدودیت در استخراج و عرضه آن، دارای ارزش افزوده می ‏باشد به گونه ‏ای که قیمت فروش آن بسیار بیشتر از هزینه ‏های استخراج آن است و منافع سرشاری را عاید مالک آن می‏کند، که این درآمدها و سودهای بادآورده، رانت تلقی می‏شود. بنابراین تمام کشورهای تولیدکننده و صادرکننده نفت از رانت بهره می‏ برند. در اختیار داشتن رانت تأثیرات مهمی بر کشورهای صاحب آن می ‏گذارد. در برخی از این کشورها به دلایل مختلف، رانت نه تنها باعث پیشرفت و توسعه آنها نشده بلکه مانع بزرگی در روند توسعه آنها ایجاد کرده است. بررسی مکانیسم‏ها و کارکردهای رانت در دو دهه اخیر به یک موضوع مهم برای مطالعه کشورهای نفتی خاورمیانه تبدیل شده است. تاکنون تحقیقات زیادی درباره کارکردهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی  رانت انجام شده است. در نتیجه نیاز روز افزون کشورهای جهان به نفت، درآمد کشورهای صادرکننده این ماده حیاتی افزایش چشمگیری پیدا کرد. در برخی از کشورها، درآمدهای حاصل از صادرات نفت یا همان رانت نفتی که در اختیار دولت‏ها قرار دارد، تأثیرات مهمی در ابعاد مختلف برجای گذاشته به طوری که اکثر محققین از آن به عنوان بلای منابع یاد کرده ‏اند. این پژوهش در بخش نخست با پرداختن به این موضوع، اثرات آن را در سه بخش اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مورد بررسی قرار داد. از جمله کارکردهای اقتصادی و اجتماعی رانت می‏ توان به کندی رشد نرخ تولید ناخالص ملی، عدم وجود کارایی اقتصادی، کاهش رقابت صنعتی و کشاورزی، ایجاد فاصله طبقاتی و عدم توسعه گروه های اجتماعی اشاره کرد. علاوه بر این، رانت در بخش سیاسی نیز تأثیرات مهمی چون عدم پاسخگویی دولت‏ها، اقتدارگرایی، ضعف دموکراسی و سرکوب مخالفین را بر جای گذاشته است. از جمله پیامدهای رانت که در این تحقیق مورد توجه قرار گرفته، ایجاد انگیزه در گروهها، اشخاص و دولت‏ها برای کسب آن از طریق شورش و جنگ می‏باشد. در مورد تطویل جنگ تحمیلی، پاسخ‏های متفاوتی از سوی محققین مطرح شده و به عوامل متعددی اشاره شده است. از نظرآنتونی کوردزمن عوامل نظامی و استراتژیکی که نقش مهمی را در جریان جنگ ایران و عراق بازی کردند عبارتند از: قدرت و ضعف هر یک از دو کشور، قدرت اقتصادی نسبی ایران و عراق، توانایی هر یک برای خرید تجهیزات نظامی و توانایی دو کشور در بسیج نیروی انسانی. به باور وی توانایی نسبی ایران و عراق در بسیج اقتصاد و درآمدهای نفتی‏شان، یکی از مهم‏ترین عوامل شکل‏گیری جنگ بود. در تحلیل کارکردهای عملی رانت بر طولانی شدن جنگ، دو نوع کارکرد را برای رانت می‏توان در نظر گرفت. کارکرد مستقیم که همان "تأمین هزینه‏ های جنگ" از طریق رانت است و کارکرد غیرمستقیم که "برهم زننده تعادل قوای منطقه‏ ای" است. رانت نه تنها از عوامل شروع جنگ بوده بلکه در مواردی که طرفین جنگ هر دو از آن بهره برده‏اند، به طور مستقیم و غیرمستقیم  باعث طولانی شدن جنگ نیز شده است که جنگ ایران و عراق از  نمونه‏ های آن است. رانت و درآمدهای حاصل از فروش نفت به ایران و عراق امکان ‏‏داد تا تجهیزات و تسلیحات لازم برای جنگیدن را فراهم کنند و حتی در برخی موارد از آن به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده کنند. هزینه‏ های اقتصادی نظامی ایران در طول شش سال اول جنگ حدود 86/5 میلیارد دلار بود، این در حالی است که درآمد این کشور از محل فروش نفت در طول سال‏های 1987-1980 در حدود 91/5 میلیارد دلار بود. از سوی دیگر، هزینه‏ های نظامی عراق در طول جنگ در حدود 60/6 میلیارد دلار بود در حالی که 84/7 میلیارد دلار درآمد نفتی این کشور بود. تأمین هزینه ‏های نظامی ایران و عراق با استفاده از رانت نفتی، این امکان را برای دو کشور فراهم کرد تا برای مدت بیشتری با هم بجنگند. در واقع می‏توان گفت رانت بطور مستقیم باعث طولانی شدن جنگ شده است. از دیگر اثرات رانت بر طولانی شدن جنگ، تأثیر غیرمستقیم آن است. درآمدهای حاصل از نفت به پهلوی دوم اجازه داد به عنوان یکی از ستون‏های سیاست خارجی ایالات متحده در مقابله با بلوک شرق، به خرید گسترده تسلیحات پیشرفته نظامی از این کشور اقدام کند و به یک قدرت نظامی منطقه ‏ای تبدیل شود. از سوی دیگر، صدام نیز با استفاده از رانت نفتی قادر بود برای رقابت با ایران در چارچوب سیاست شوروی، از تسلیحات مدرن این کشور بهره‏مند شود و به یک قدرت نظامی تبدیل شود. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ظهور تمایلات غرب‏گرایانه در صدام، موازنه قوا در خلیج فارس بر هم خورد و باعث شد هر دو بلوک، قدرت نظامی ایران و عراق را تهدیدی برای منافع‏شان در خلیج فارس قلمداد کنند. از این رو نه تنها آنها با شروع جنگ بین دو کشور مخالف نبودند بلکه وقوع یک جنگ فرسایشی بین این دو کشور می‏توانست آنها را به اهدفشان برساند. به همین دلیل تا سال 1987 و شروع جنگ نفتکش‏ها، این کشورها نه تنها هیچ تلاش جدی برای پایان دادن به جنگ انجام ندادند و زمانی به اقدامات جدی برای پایان دادن به جنگ دست زدند که جریان انتقال نفت از خلیج ‏فارس به خطر افتاد. ایالات متحده در سال 1987، عملاً وارد جنگ با ایران شد و تعدادی از سکوهای نفتی ایران را هدف حمله قرار داد. میثم قدیری
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی