۰
plusresetminus
تاریخ انتشارچهارشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۲:۳۹
کد مطلب : ۴۶۶۳۲
انرژی؛ نقطه تلاقی پارامترهای جغرافیا، اقتصاد و سیاست

رابطه متقابل انرژی با سیاست و اقتصاد جهانی

انرژی در سیاستهای ملی و بین‌المللی نقش تعیین‌کننده‌ای پیدا کرده است و الگوهایی از رقابت، همکاری، کشمکش، تجاوز، تعامل، همگرایی و واگرایی را در عرصه بین‌المللی و روابط بین کشورها و دولتها شکل داده است. اهمیت انرژی بدان حد است که دولتهای مصرف‌کننده، مکانهای تولید انرژی، و دولتهای تولیدکننده، مکانهای مصرف انرژی، و هر دو مسیرهای انتقال و تکنولوژی‌های مربوط به انرژی را جزو اهداف ملی و امنیت ملی خود محسوب می‌کنند.
رابطه متقابل انرژی با سیاست و اقتصاد جهانی
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ،امروزه، انرژی و تامین آن در زندگی بشر اهمیت فوق العاده‌ای دارد. ادامه زندگی بدون انرژی بسیار مشکل است. صنعت، کشاورزی، خدمات، گرمایش و سرمایش، تولید غذا، محیط خانوادگی، حمل و نقل، نظامیگری، فعالیتهای پزشکی و درمانی، پژوهشهای علمی و غیره همگی به انرژی وابسته هستند. از اینرو منابع تأمین انرژی، مسیرهای انتقال انرژی، بازارهای مصرف، تجارت انرژی، فناوری انرژی و نظایر آن اعتبار ویژه‌ای پیدا می‌کنند. مساله دسترسی و تأمین انرژی برای متقاضیان آن و نیز امنیت مسیرهای انتقال انرژی برای تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان  اهمیت فوق‌العاده ای دارند. به لحاظ ارتباط تنگاتنگ انرژی با زندگی روزمره مردم و جوامع و نیز حیات کشورها و دولتها است که دولتهای متقاضی و دولتهای تولیدکننده را دائما نگران کرده است و از همین روست که انرژی در سیاستهای ملی و بین‌المللی نقش تعیین‌کننده‌ای پیدا کرده است و الگوهایی از رقابت، همکاری، کشمکش، تجاوز، تعامل، همگرایی و واگرایی را در عرصه بین‌المللی و روابط بین کشورها و دولتها شکل داده است.  اهمیت انرژی بدان حد است که دولتهای مصرف‌کننده، مکانهای تولید انرژی، و دولتهای تولیدکننده، مکانهای مصرف انرژی، و هر دو مسیرهای انتقال و تکنولوژی‌های مربوط به انرژی را جزو اهداف ملی و امنیت ملی خود محسوب می‌کنند. مسأله دسترسی به منابع انرژی اعم از فسیلی، اتمی، خورشیدی و غیره و نیز انتقال انرژی از مکانهای برخوردار به مکانها و فضاهای بدون انرژی یا نیازمند و نیز کنترل منابع تولید و مسیرهای انتقال انرژی و نیز تکنولوژیهای و ابزارهای تولید، فرآوری و انتقال و حتی مصرف انرژی برای سیادت جهانی و منطقه‌ای و به چالش کشیدن رقبا در عرصه بین المللی، همگی دارای ابعاد مکانی، فضایی و یا جغرافیایی است و به همین اعتبار انرژی را به موضوع ژئوپلیتیکی مهمی تبدیل نموده است. زیرا انرژی و تمام ابعاد و جنبه‌های آن نقطه برخورد و ملتقای سه پارامتر جغرافیا، اقتصاد و سیاست قدرت می‌باشد. بنابراین می‌توان گفت که که ژئوپلیتیک انرژی به مطالعه نقش و اثر انرژی و جنبه‌ها و ابعاد مختلف آن بر سیاست و قدرت و مناسبات گوناگون ملتها و دولتها می‌پردازد. همه می‌دانند که انرژی کمبودش بحران ایجاد می‌کند. وجود بحران انرژی به معنای ایجاد صف اتومبیل در جایگاههای فروش بنزین ، تعطیل شدن مدارس در زمستان به دلیل فقدان سوخت ، دست دادن حالت خفگی به کارکنان آسمانخراشها به سبب از کار افتادن تهویه مطبوع است. کمبود سوخت یعنی زمین گیر شدن هواپیماها از کار افتادن تدریجی کارخانجات است. این بحران یعنی اینکه ، بر اثر کمبود کودهای شیمیایی ، حشره‌کشها ، علف کشها و از کار افتادن تلمبه‌های آبیاری و متوقف شدن وسایل حمل و نقل برای رساندن محصولات به بازار ، تولید غذا با خطر روبرو خواهد شد. با توجه به اینکه سوختهای فسیلی (نفت، گاز، زغالسنگ و غیره) سوختهایی هستند که علاوه بر تاثیر روی آلودگی هوا و گرم شدن زمین در آینده روزی به اتمام می رسند، پس با توجه به اهمیت انرژی بشر باید در فکر سوختهایی باشد با آلودگی کمتر و همچنین مدت دوام بیشتر و همچنین باید به دنبال راهکارهای صر فه جویی به وسیله ابزار آلات جدید باشد. انرژی هسته‌ای یکی از منابع جدید انرژی است که می‌تواند جایگزین منابع تجدیدناپذیر طبیعی باشد. اما در غیاب راکتورهای هسته‌ای کوچک با قیمت مناسب ، دسترسی به انرژی هسته‌ای مقدور نمی‌باشد. نیروگاه‌های هسته‌ای گرانقیمت با تولید برق در مقیاس مگاوات هنگامی در خور توجه خواهد بود که شبکه توزیع با مجتمعهای صنعتی وجود داشته باشد. از جمله منابع دیگر انرژی که می‌تواند جایگزین مناسب منابع تجدید ناپذیر طبیعی باشد، می‌توان به خورشید ، باد ، امواج جزر و مد ، آب جاری ، انرژی زیستی ، انرژی زمین گرمایی و گرمای حاصل از پوسته زمین اشاره کرد. البته شایان ذکر است که استفاده از این منابع جدید ، تکنولوژیهای جدید و پیشرفته‌ای را می‌طلبد که این تکنولوژی را در اختیار اکثر کشورهای جهان سوم که تولید کنندگان اصلی منابع تجدید ناپذیر طبیعی هستند، قرار ندارد.  از آنجا که کاربردهای نفت و گاز گسترده‌تر و مصرف آنها راحتر است، در چندین دهه اخیر از این دو ماده استفاده بیشتری به عمل آمده و زغالسنگ ، سومین سوخت فسیلی ، کمتر مصرف شده و ذخایر آن مدت نسبتا زیادی دوام خواهد آورد، می‌توان روی زغال سنگ به عنوان سوختی جامد تا 400 سال دیگر حساب کرد. البته این امکان وجود دارد که زغال سنگ به صورت گاز مایع به مصرف برسد. حتی در اعماق زمین هم می‌توان با مصرف هزینه هنگفتی زغال سنگ را به سوخت مایع تبدیل کرد. باید توجه داشت که حفظ زغال سنگ (یا هر سوخت دیگر) تنها به معنای عدم استفاده از آن نیست، بلکه به معنای استفاده بهتر از آن است. مهندسان انرژی ، راههای استحصال انرژی حاصل از سوختن زغال سنگ را تا حد زیادی بهبود بخشیده‌اند، روشهای جدید ، حتی نوید استفاده بهتری می‌دهد. با کاربر اصول حاکم بر فیزیک پلاسما و مغناطیس هیدرودینامیک، می‌توان از خود شعله هم برق تولید کرد. با توجه بر فراز و نشیبهای اجتماعی و اقتصادی فعلی ، توسعه منابع انرژی جایگزین امری الزامی ، مبرم و اجتناب ناپذیر است، حتی مصرف زغالسنگ به جای نفت ، یا تبدیل زغالسنگ به نفت ، برای رفع نیازهای فراوان موتورهای احتراق داخلی (درون سوز) ، خود به معنای اختصاص یافتن منابع عظیم سرمایه گزاری خواهد بود. به هر حال باید این مساله را به عنوان یک واقعیت تلخ بپذیریم که منابع سوخت فسیلی روزی به پایان خواهد رسید و این مساله به صورت یک زنگ خطر است که از همین امروز باید به فکر توسعه و ایجاد منابع جدید انرژی باشیم. این وظیفه به عهده دولتمردان و دانش پژوهان قرار دارد که در این زمینه تحقیقات وسیع و دامنه داری را انجام دهند. در کنار این تلاشها بشر امروز باید در مصرف منابع فعلی انرژی نیز حداکثر صرفه جویی را نموده و از مصرف بی‌رویه انرژی خودداری بکند. با توجه به بحرانهای متعدد مالی که کاهش یا افزایش قیمت نفت و سوخت بر کشورهای تولید کنند و مصرف کننده گذاشته است، و پیش بینی می شود که این بحرانها در آینده نیز تشدید شود، بیانگر ارتباط تنگاتنگ انرژی با  اقتصاد و سیاست و تاثیر متقابل آنها بر یکدیگر است. فاتیما رضایی/نفت ما
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی