۲۲
۱۴
plusresetminus
تاریخ انتشارشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۸
کد مطلب : ۱۷۳۲۹۳

مکانیزم ماشه جنگ خاموش با مردم

شیدا آریایی‌پور
مکانیزم ماشه جنگ خاموش با مردم
در فضای عمومی کشور نشانه‌های اجتماعی، اقتصادی و روانی به وضوح دیده می‌شود. مسائلی که دیگر قابل پنهان کردن نیستند و آثار آن را می‌توان به‌طور روزمره در سطح جامعه مشاهده کرد.
مسأله تنها یک بحران نیست بلکه ترکیبی از مشکلات جدی و انباشته مانند تورم، بی‌ثباتی اقتصادی، بیکاری، ناکارآمدی در سیستم اجرایی و نادیده‌گرفتن تخصص است که باعث شده جامعه در وضعیت شکننده و ناپایدار قرار گیرد.
یکی از عوامل اصلی این وضعیت انتصاب افراد فاقد تجربه یا دانش تخصصی در جایگاه‌های حساس مدیریتی است. بارها گفته‌ایم که این پست‌ها نیازمند دانش، تجربه و درک عمیق از مسائل هستند. هشدار دادیم که بی‌توجهی به این اصل، پایه‌های تصمیم‌گیری را سست و ناکارآمد می‌کند و در نهایت هزینه آن را مردم خواهند پرداخت. اما این هشدارها یا شنیده نشد یا نادیده گرفته شد.
بسیاری از این مشکلات از سوی کارشناسان و نخبگان بارها مطرح شده، اما واکنش جدی و مؤثری از سوی مسئولان دیده نشده است. گزارش‌ها، تحلیل‌ها و پیشنهادها یا بی‌پاسخ مانده‌اند یا در بایگانی‌ها بدون استفاده مانده‌اند.
مفهوم جنگ در اینجا فیزیکی نیست. این یک فشار مزمن، آرام و فرسایشی است که زندگی مردم را هدف گرفته از هزینه‌های درمان و اجاره مسکن گرفته تا افزایش قیمت کالاهای اساسی و نبود امنیت شغلی.
این فشارها باعث شده‌اند بسیاری از مردم به جای برنامه‌ریزی برای آینده، تنها به زنده ماندن فکر کنند. جوانان در حال ترک کشور هستند و آن‌هایی که مانده‌اند نیز دچار بی‌انگیزگی و ناامیدی شده‌اند.
بی‌آبی، بی‌برقی، بیکاری، بی‌اعتمادی این‌ها فقط تیترهای خبری نیستند، بلکه واقعیت‌هایی جاری در زندگی روزمره مردم‌اند. این وضعیت نتیجه سال‌ها تصمیمات اشتباه، بی‌توجهی به هشدارها، و گسست بین واقعیت جامعه و فضای تصمیم‌سازی است. مشکلات امروز نه ناگهانی به‌وجود آمده و نه صرفاً محصول یک دولت خاص است. این زنجیره از بی‌توجهی، سوء مدیریت و ضعف در برنامه‌ریزی، در دولت‌های گذشته شکل گرفته و در دولت فعلی نیز با شدت ادامه یافته است.
دولت کنونی هم با انبوهی از بحران‌های انباشته مواجه شد، اما تاکنون نتوانسته مسیر را اصلاح کند یا اعتماد عمومی را بازگرداند. هنوز همان نگاه‌های شعاری، همان روش‌های تکراری، و همان بی‌اعتمادی به علم و تخصص در تصمیمات مهم دیده می‌شود.
سوال اینجاست، چه زمانی باید پاسخ داده شود؟ چه زمانی قرار است تصمیمات جدی و مسئولانه گرفته شود؟ وقتی همه‌چیز در حال از دست رفتن است، آیا زمان شنیدن نرسیده؟
ای کاش این بار، نامه‌ها نه خاک بخورند و نه سوزانده شوند بلکه خوانده شوند، پیش از آن‌که ماشه‌ی آخر برای همیشه کشیده شود.
و ما هنوز می‌نویسیم، نه برای اینکه تغییری حتمی در راه است، بلکه برای اینکه تاریخ بداند دیدیم، گفتیم و نخواستیم ساکت بمانیم.
مشاور حقوقی و پژوهشگر اختصاصی نفت ما 
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


آفرین بسیار عالی گفتید
ممنون که کنار ما مردم ایران هستید خانم آریایی پور عزیز
مهرداد۶۸
بله از شروع جنگ تا حالا کافیست نگاهی به آگهی های دیوار بیندازید شاهد افزایش آگهی هستیم که ،
اکثر مغازه ها و کسبه که با خوراک مردم سر وکار دارندمثل سوپرمارکت ها کوچک مغازه را یاجمع یا واگذار می‌کنند
علت آب و برق که جای خود افزایش قیمت کالا خواربار و کاهش قدرت خرید مردم
ازطرفی مالکان مغازه ها اجاره ها را بالاتر برده آند حالا هم مکانیزم ماشه مزید بر علت...شد
فاطمه سهرابی
باسلام
خدمت خانم اریایی پور عزیز
به نظرم متن کاملا گویای فاجعه باری اوضاع ونادیده انگاری مسوولین هست وختمدکلام رو به زیباترین قرا ترین جمله ی پایانی متن بسنده میکنم
امیدی به تغییری نداریم
تاریخ بداند دیدیم وگفتیم ونخواستیم ساکت بمانیم
زنده باد خانم اریایی پور
به قول شاعر
دمت گرم سرت خوش باد
دختر جسور وخوش سخن ایران زمین
هرانچه لازم به گفتن بود بارها وبارها به درستی باراهکار درست باجسارت شجاعت بیان کردین وهمیشه طرف مردم ایستادین
اگر تصمیم بگیریم در یک مسابقه مثل کنکور نفر آخر باشیم الزاما باید جواب تمام سوال ها رو بدانیم تا بتوانیم جواب غلط را انتخاب کنیم همین رو در سطح بزرگتر ببینیم اگر همه کارها و امور ب مشکل میخوره حاصل بی دانشی و نا آگاهی نیست
متاسفانه
مهندسی معکوس
احمد
قطعا اسنپ بک‌ تبعاتی داره ک‌جبران ناپذیره و شرایط بسیار سختی برای مردم خواهد داشت
رضایی۳۴
خانم آریایی
کاش مسئولین به جای افراد مثلاً کارشناس از شما استفاده می‌کردند که از دل مردم خبر دارید
تهرانی
هر بدتر از دیروز این باید شعار سال ۱۴۰۴ می‌شد
شهروند
فعلا که دولت فقط میگه
باید اینطوری بشود
اگر اینطوری بشود
با اگر و باید که کار جلو نمیره
مخاطب این باید ها و اگر ها کسی جز دولت محترم نیست
سپاس
بهناز پاکزاد
با سلام امید که مسئولین کشور در این برهه از زمان تصمیم عاقلانه بگیرند و با بکار گیری افراد متخصص کشور را از این بحران برهانند از خانم اریاییرتشکر میکنم بابت نصایح دلسوزانه
پوریا زرشناس
از انتشار این متن عمیق و متعهدانه متشکرم. آنچه این تحلیل را متمایز می‌کند، توجه به بعد "روانی" بحران است؛ موضوعی که اغلب در تحلیل‌های اقتصادی نادیده گرفته می‌شود. اشاره به "بی‌انگیزگی"، "ناامیدی" و تمرکز مردم بر "زنده ماندن به جای برنامه‌ریزی" دقیقاً مطابق با مفهوم "تاب‌آوری истоته شده (Depleted Resilience)" در روانشناسی اجتماعی است.
از منظر تخصصی، این وضعیت یک "چرخه معیوب" ایجاد می‌کند:

· فشارهای اقتصادی → کاهش سلامت روان جامعه → کاهش بهره‌وری و خلاقیت → تشدید مشکلات اقتصادی شکستن این چرخه نیازمند تزریق فوری"امید" از طریق "پیروزی‌های کوچک و قابل لمس" (Small Wins) است. دولت باید پروژه‌های کوتاه‌مدتی را با اولویت بالا تعریف کند که نتایج ملموس و سریعی دارند (مثلاً ساماندهی قیمت‌های یک کالای اساسی) تا اعتماد از دست رفته را گام به گام بازگرداند.
نکته پایانی شما درباره "نوشتن برای تاریخ" بسیار قدرتمند بود. این دقیقاً نقش "سندنگاری بحران" توسط جامعه است که مانع از تحریف حقیقت در آینده می‌شود. سپاس برای این صدای هوشمندانه و متعهد
محمودرضا تمدن
این تحلیل بسیار دقیق و جامع، مسئله را از سطح شعار فراتر برده و به هسته اصلی بحران یعنی "شکاف بین حکمرانی و واقعیت‌های اجتماعی" می‌پردازد. نکته کلیدی که به درستی به آن اشاره شد، مفهوم "فشار مزمن و فرسایشی" است که دقیقاً برابر با نظریه "فرسایش سرمایه اجتماعی" در علوم سیاسی است. وقتی اعتماد عمومی به سیستم‌های اجرایی و تصمیم‌ساز از بین برود، هزینه مبادله در جامعه به شدت افزایش می‌یابد و هرگونه برنامه‌ریزی برای توسعه را غیرممکن می‌سازد.
راه‌حل برون‌رفت، تنها در تغییر یک فرد یا دولت نیست، بلکه نیازمند یک "بازطراحی نهادی" است که در آن: ۱.سیستم گزینش مدیران بر اساس شایستگی‌های تخصصی و تجربی (Meritocracy) به صورت شفاف انجام شود.
۲.چارچوب پاسخگویی (Accountability Framework) برای تمام تصمیم‌گیران به صورت قانونی تعریف شود.
۳.کانال‌های ارتباطی بین جامعه تخصصی و نهادهای تصمیم‌ساز (مانند اتاق‌های فکر مستقل) نهادینه شود.
امیدوارم این نگاه سیستمی و ریشه‌ای که در نوشتار شما وجود دارد، توسط مدیران میانی و ارشد دیده شود و به عنوان یک سند راهبردی مورد توجه قرار گیرد.
شهروند
امید است این موارد مورد توجه قرار گیرد.