باخت تحقیرکننده تیم فوتبال استقلال (نه به عنوان تیم آبیپوش پایتخت، که به عنوان نماینده فوتبال ایران) در مقابل الوصل امارات بیش از آن که یک اتفاق ورزشی باشد، بخشی از یک واقعیت تلخ مدیریتی است که سرمایههای ملی کشور را میبلعد و به جای سود، زیانهای ویرانکننده دارد. فوتبال ایران اگر روزگاری با بودجههای مختصر ولی با عشق و غیرت دستاندرکاران پیشرفتی نسبی داشت، حالا با دستمزدهای هنگفت و نامناسب تبدیل به چاه ویلی شده که فقط جیب برای عده معدودی مناسب است والا جز پسرفت چیزی برای فوتبال کشور ندارد.
تیم استقلال، با توجه به هزینهای که این تیم برای هلدینگ خلیج فارس تراشیده، اگر در مقابل تیم نه چندان بزرگ اماراتی هفت گل میخورد، در واقع نشان میدهد که هلدینگ خلیج فارس در این میان هفتاد گل خورده است، و از آن بالاتر، اقتصاد و مدیریت ایرانی هفتصد گل خورده است و تحقیر شده است. وقتی بزرگترین شرکتهای اقتصادی کشور بین مدیران ناتوان و نامرتبط دست به دست میشود، وقتی باشگاهداری که در دنیای امروز علم و تخصص است چیزی شبیه طرح کاد برای کارآموزی عدهای مدیر سفارشی میشود، و وقتی در نتیجه آن مدیریت و مدیران ابتدایی، مربیان و بازیکنان کمفروش، بیانگیزه و درجه سه اما پرمدعا قیمتهای گزاف پیدا میکنند، آیا باید توقع پیشرفت در فوتبال کشور داشت؟! بدیهی است که این داستان مربوط به تیم استقلال و وضعیت امروز این تیم نیست. تقریبا تمام کشور بر همین اساس مدیریت میشود مگر این که خلاف آن ثابت شود.
چندی پیش یکی از صاحبنظران درباره وضعیت صدا و سیما –به عنوان یکی از چاههایی که بودجه کشور را حیف و میل میکند- گفته بود که دیگر امیدی به اصلاح این سازمان نیست و باید این سازمان منحل شود و از نو ساخته شود تا شاید بر مبنایی درست قرار بگیرد. فوتبال کشور هم همین است، و از آن مهمتر مراکزی است که مثلا باشگاهداری میکنند! اما واقعیت این است که پیش از آن باید انتظار داشت که سیستم کلنگی مدیریتی کشور تخریب و از نو ساخته شود. بدون این کار، مگر میتوان باشگاههای بزرگ ایران مثل پرسپولیس و استقلال را از وضعیتی که در طول چند دهه اخیر پیدا کردهاند و میراث شومی که امروز دارند و راهی هم برای نجات از آن ندارند نجات داد.
دریغ که همه این خواستهها رویایی بیش نیست. باخت تحقیرآمیز استقلال، حداکثر چند روز در میان حرفهای هواداران بازتاب پیدا میکند، احتمالا کمیتههای بررسی فرمالیته تشکیل میشود و شاید تغییرات مختصری هم انجام شود. اما درهای مدیریت در این کشور همچنان بر پاشنه بیکفایتی و پولپاشی میچرخد و آنچه در نهایت باقی میماند حسرتی است که با دیدن پیشرفت عظیم نه فقط در شرق آسیا، که حتی در کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس به ما دست میدهد... دریغ!