به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "
نفت ما"،شایعات اخیر درباره واگذاری دوباره نفت از سوی دولت به بابک زنجانی از سوی محسن پاکنژاد، وزیر نفت صراحتا تکذیب شد. وی در پاسخ به این سئوال که آیا شرکت بازرگانی نفت ایران (نیکو) نفتی را به زنجانی فروخته است، گفت: ما هنگامی که میخواهیم یک محمولهای را بفروشیم مبتنی بر قرارداد است که یک طرف فروشنده دارد و یک طرف خریدار؛ گزارشی که من از مجموعه شرکت نیکو و نفت ایران گرفتم هیچ کجا یاد نشده است که طرف قرارداد آقای بابک زنجانی باشد.
پاکنژاد در ادامه، درباره نامه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به وزارت نفت برای جلوگیری از فروش بیشتر نفت به زنجانی اظهار داشت: چه کسی گفته است؟ من چنین مصوبهای را ندیدهام.
همچنان که هر چند روز یک بار اخباری درباره این بدهکار بزرگ نفتی منتشر میشود که صحت ندارد و دستکاری در واقعیت است، سخنان وزیر نفت یک ادعای دیگر درباره فعالیتهای تازه بابک زنجانی را کذب میشمارد. اما واقعا چرا این قدر شایعات و اخبار جعلی درباره فعالیتهای اقتصادی بابک زنجانی به گوش میرسد؟ چه کسی این اخبار را تهیه و منتشر میکند؟ و مهمتر از همه این که این اخبار دروغین چه کارکردهایی دارد و چه کسانی از آن سود میبرند؟!
وقتی سابقه فعالیتهای این ابربدهکار نفتی را به یاد بیاوریم، نمیتوانیم از کنار این شایعات به سادگی عبور کنیم. چنین اخباری مسلما بخشی از راهبرد این قبیل افراد برای فعالیتهای اقتصادی مخربی است که میخواهند انجام دهند. اما در کنار او و جریانات دیگری هم هستند که گونه شایعات منافعی هم برای آنها دارند. در واقع این اخبار دروغین و تاثیری که آنها دارند بر اساس نتایجی چندبعدی ساخته و منتشر میشود. این گزارش در ادامه و درحد توان خویش به برخی از این منافع ضدمردمی میپردازد:
۱- بدون شک مهمترین منفعت را بابک زنجانی و مجموعه همراه او از این گونه شایعات میبرد. کسی که شیپور رسواییاش سالهاست که نواخته شده در دادگاه به جرم بردن اموال مردم به اعدام محکوم شده، حالا نیاز به کسب اعتباری دوباره است. بر این اساس است که اخباری برای اعتبار بخشی دوباره به او منتشر میشود. در این اخبار بابک زنجانی نه یک بدهکار بزرگ، که میلیاردری معرفی میشود که پس از پرداخت بدهیهای خود چند صد میلیارد پول دارد. هر جا بحث فروش عمده سهام شرکتهای بزرگ مثل سایپا پیش میآید، نام او هم برجسته میشود. خریدار باشگاه پرسپولیس معرفی میشود، واردات عمده طلای او به کشور حاشیه ساز میشود، و بزرگتر و مهمتر از همه اعلام میشود که او دوباره از دولت نفت میگیرد و حتی شورای عالی امنیت ملی هم در این راه به او کمک میکند. همه اینها در واقع شایعاتی است که از طریق تیم همراه او منتشر میشود، اخباری که در نهایت صحت ندارد و تغییری بزرگ در واقعیت است. برخی از اصل دروغ است و برخی با دستکاری در اصل ماجرا درست شده است (مثل داستان واردات طلا و توقیف آن به عنوان قاچاق، که در اصل به خاطر وزن پایینتر از حد شمشها بوده است).
اگرچه نهایتا همه این شایعات بی اساس مردود شمرده میشود ولی تکرار نام بابک زنجانی در هر کدام از این موارد، مصداق برجسته شدن و دیده شدن او در رسانهها و نوعی پذیرفته شدن او به عنوان یک سرمایهدار برجسته است. اعتبار بخشی با دروغ شاید برای فعالان اقتصادی معتبر ننگ باشد، ولی برای امثال بابک زنجانی تنها راه چاره برای بازگشت به بازار است!
۲- فروش نفت ایران علیرغم تحریمهای شدید و چندوجهی آمریکا موضوعی است که کشورهای غربی را بسیار آزرده است. تلاش برای یافتن روشهای ایران در فروش نفت مدتهاست که از سوی واضعان تحریمها ادامه دارد در این راه به شیوههای مختلف متوسل میشوند. یکی از این شیوهها میتواند انتشار شایعاتی درباره نفت فروشی بابک زنجانی باشد تا به این طریق مقامات ایرانی را مجبور به توضیحاتی در این خصوص کنند و از لابلای حرفهای آنان اطلاعاتی بدردخور از نحوه فروش نفت ایران به دست آورند.
۳- آزادی و فعالیت بابک زنجانی سوالات و ابهامات بسیاری را در ذهن مردم شکل داده است؛ این که چرا وی علیرغم ندادن بدهی خود از زیر حکم اعدام نجات یافته و مهمتر این که چطور با آن سابقه، این روزها مشغول نقش آفرینی در اقتصاد کشور شده است؟! متاسفانه هیچ جواب قانع کنندهای به این سوالات داده نشده است. اما آیا شکل گیری بحثهایی انحرافی مثل تحویل دوباره نفت به بابک زنجانی از سوی دولت، فشار این سوالات را کم نمیکند و توجه افکار عمومی را به حرفها و سوالات جدید جلب نمیکند؟!
۴- انتخاب پزشکیان و شروع دولت وی به نوعی پایان سلطه جناحی خاص در قوه مجریه کشور بوده است. بدیهی است که رای بخشی از مردم به پزشکیان برای جناح شکست خورده سنگین است و با روشهای مختلف سعی در ناامید کردن مردم داشته باشند تا در انتخاباتهای بعدی بازهم با حداقل شرکت کننده پیروز شوند. انتشار شایعاتی از این قبیل اولا تلاشی برای رهایی از ننگ تحویل نفت به بابک زنجانی توسط دولت احمدینژاد است که با کمک همین جناح شکل گرفت، و ثانیا بخشی از پروژه بزرگ ناامید کردن مردم از دولت پزشکیان است تا بار دیگر آنان انحصار در قدرت را به دست بیاورند.
ماحصل داستان این که شایعات بزرگ و دروغین شکل گرفته در حول و حوش بابک زنجانی تنها برای خود او منفعت سنگین ندارد، بلکه منافع مشترکی را برای گروهها و سازمانهای به ظاهر دور از هم شکل میدهد که باعث میشود همچنان این شایعات جریانساز و منحرف ادامه پیدا کند.