۷
۴
plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۷:۵۹
کد مطلب : ۱۷۳۴۴۵
بازخوانی داستان پرغصه‌ای که در دولت قبل بر سر مدیریت پتروشیمی آمد؛

سه ماه انفصال از خدمت برای آن که فکر شترهایش بود!

تاریخی‌ترین و مشهورترین گاف شاه‌میرزایی زمانی بود که فیلمی از مصاحبه وی منتشر شد که در پاسخ به سوالی درباره طرح ادغام پالایش و پخش با پتروشیمی، گفت: وقتی سپاه ابرهه قصد داشت به مکه حمله کند به عبدالمطلب پیغام فرستاد. عبدالمطلب گفت من صاحب شترهای خود هستم و بیت هم صاحبی دارد.
سه ماه انفصال از خدمت برای آن که فکر شترهایش بود!
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "نفت ما"،زمانی که جواد اوجی به عنوان وزیر نفت معرفی شد، بسیاری این تصور را داشتند که چون اوجی وزیری برآمده از بدنه نفت است، این وزارت حال و روز بهتری پیدا خواهد کرد. غافل از این‌که اوجی وزیر دست بسته‌ای است که نه تنها عملکرد قابل دفاعی نخواهد داشت بلکه حتی انتصاباتش هم غریب است و افرادی را به مسئولیت خواهد گماشت که نمونه گماشتن نامدیران در پست‌های مهم است.
یکی از مشهورترین این انتصابات گماردن مرتضی شاه‌میرزایی به عنوان معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی بود. این‌که چطور کسی که سال‌ها در وزارت نفت خدمت کرده چطور چنین فرد فاقد تخصص مربوط و دارای پایین‌ترین سطح دانش در حوزه نفت را به جایگاه یکی از تخصصی‌ترین مراکز وزارت می‌گمارد، یکی از سوالاتی بوده که در طول سه سال وزارت اوجی پرسیده شده و جوابی جز این نیافته که شرط  وزارت او گوش کردن به فرمان انتصاباتی این چنین است. 
این انتصاب البته می‌توانست مثل بسیاری از انتصاباتی این چنینی چندان مورد توجه رسانه‌ها قرار نگیرد اما گفتار و کردار شاه میرزایی به گونه‌ای بود که رسانه‌ها به وی به عنوان سوژه همیشه طنزی نگاه می‌کردند و نمی‌توانستند از کنار این بیگانگی تمسخرآمیز یک مدیر با حوزه مورد مدیریتش به راحتی بگذرند. زیرا او حتی مفاهیم ابتدایی صنعت نفت را نمی‌دانست و چیزهایی می‌گفت که حتی ربطی منطقی هم با موضوع سخنش نداشت!
تاریخی‌ترین و مشهورترین گاف شاه‌میرزایی زمانی بود که فیلمی از مصاحبه وی منتشر شد که در پاسخ به سوالی درباره طرح ادغام پالایش و پخش با پتروشیمی، گفت: وقتی سپاه ابرهه قصد داشت به مکه حمله کند به عبدالمطلب پیغام فرستاد. عبدالمطلب گفت من صاحب شترهای خود هستم و بیت هم صاحبی دارد.
چنین تشبیهی که نه مناسبتی نداشت و نه ارتباطی منطقی، و نه اصلا معلوم بود که منظور شاه‌میرزایی از این حرف‌ها چیست و چه می‌خواهد بگوید، به تنهایی کافی بود تا هیچ جای دفاعی برای مجموعه توجیه‌گران دولت قبل نگذارد و چیزی باقی نماند.
اما این پایان داستان نبود. معلوم بود که انتصابی چنین پرت و غیرقابل دفاع عواقب بسیاری دارد. حالا با تشکیل پرونده‌هایی در دیوان عدالت اداری معلوم شده است که چنین انتصاب‌هایی چقدر می‌تواند فاجعه آفرین باشد. حالا در اولین حکم قطعی شده دیوان عدالت اداری مشخص شده که مرتضی شاه‌میرزایی مدیرعامل سابق شرکت ملی صنایع پتروشیمی به سه ماه انفصال از خدمات دولتی و جبران خسارت وارده محکوم شده است.  
البته شاید همین الان هم از شاه‌میرزایی بپرسید یک داستان تاریخی بی‌ربط تعریف کند، مثلا بگوید که باید چند سال همه صبر کنند تا شاید بعد از آن ببینند که موریانه این حکم را خورده است و چنین حکمی باقی نمی‌ماند، همان طور که موریانه قرارداد قریش برای ترک مراوده با مسلمانان در شعب ابی‌طالب را خوردند. از کسی با چنان ذهنیت و حرف‌هایی اصلا بعید نیست که حتی با این حکم، این بار هم متوجه نشده باشد چه شده است!
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


ماروندخت امرایی
نفتما مرتباً مقالاتی در مورد فساد گسترده و مدیریت در شرکت‌های مختلف پتروشیمی منتشر می‌کند.

نیازی به ارزیابی عملکرد یک مدیر یک شرکت پتروشیمی نیست! اگر این به اصطلاح وزیر مقالات نفتما را می‌خواند، او یا هر مرجع نظارتی، برخی از این مدیران جوان را برکنار و زندانی می‌کرد!

رسوایی در پتروشیمی مارون در مورد کاتالیست یا خرید فعلی لوله‌های مخصوص برای کارخانه الفین، نمونه‌ای از فساد و حتی بدتر از آن، تحمل فساد است.

آنچه در هلدینگ خلیج فارس اتفاق می‌افتد، یک رسوایی است. جوان بی‌سواد جدید پتروشیمی هرمز، پروژه را نابود کرده است.
الی کوهن‌ها در صنایع پتروشیمی، این مدیران جوان فاسد را برای نابودی صنعت از درون منصوب می‌کنند. این جاسوس مدرن است.
در چین، او از دادگاه حکم را دریافت می‌کرد: اعدام در ملاء عام
انتصاب بی‌کفایت‌ترین و حتی احمق‌ترین افراد در مناصب کلیدی و حساس توسط جاسوسانی که نقاب رادیکال‌ها را به چهره دارند.
وسعت و عمق فساد در هلدینگ خلیج فارس از سطح معاون مدیرعامل شروع می‌شود، کسی که پیوسته تنها از فاسدترین پیمانکاران حمایت کرده است.
از جمله آنها می‌توان به FALCON (که نفتما چندین مقاله در مورد آن، از جمله در مورد مالک آن، آقای جواد ک.، منتشر کرده است)، شرکت مشکوک SHANFARI (که اکنون با پول مشتریان ناپدید شده است)، و همچنین پیمانکارانی مانند P. San… و حتی تولیدکنندگان کمپرسور به اصطلاح «محلی» اشاره کرد.

این یک واقعیت آشکار است که این معاون بیش از 35 پرونده در حال بررسی با قوه قضائیه دارد، اما همچنان در سمت خود باقی مانده است.

نه تنها فساد است که یک سیستم را از درون نابود می‌کند، بلکه سوء مدیریت نیز به همان اندازه نقش مخربی ایفا می‌کند.

پروژه‌های شکست خورده پتروشیمی هرمز و الماس نمونه‌های بارزی از چگونگی نابودی دارایی‌های ملی توسط آقازادگان فاسد هستند.

سطح صلاحیت فنی یا تجربیات مدیریتی مدیرعامل فعلی هرمز چقدر است؟

آقای شریعتمداری چگونه می‌تواند به تحمل و پذیرش این وضعیت ادامه دهد؟ آیا او و مقامات نظارتی امنیتی مطبوعات یا نفتما را نمی‌خوانند؟