به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "
نفت ما"، دستورالعمل احراز صلاحیت مدیران صندوقهای بازنشستگی میتواند به بسیاری از مشکلات مدیریتی که دراین سالها این صندوقها و صاحبان اصلی و مظلوم آن، یعنی بازنشستهها را آزار داده و زمینگیر کرده، پایان دهد و زمینه را برای روز و روزگاری بهتر فراهم آورد. «
نفت ما» پیش از این در گزارشی به تحلیل این دستور العمل که به تازگی از سوی هیات وزیران تصویب شده، پرداخته و نشان داده بود که بر اساس آن بسیاری از مدیران و اعضای هیات مدیره فعلی صندوقهای بازنشستگی و شرکتهای زیرمجموعه آنها فاقد صلاحیت هستند و باید برکنار شوند.
حالا با نامه رسمی سازمان بازرسی کل کشور خطاب به وزیر نفت و با استناد به دستورالعمل احراز صلاحیت مدیران، این نهاد نظارتی خواستار برکناری فوری ۵ عضو بازنشسته هیأترئیسه صندوق بازنشستگی نفت شده است، و به این ترتیب روند اجرایی این دستورالعمل ضروری آغاز شده است. در این نامه نام افرادی چون مقدم میزاد، کاردر، عراقی، پورهنگ و نصیری ذکر شده و به وزارت نفت مهلت یکهفتهای برای اجرای دستور داده شده است.
چنین اقدامی، بخشی از اقدامات فوری و ضروری برای پایان دادن به مشکلات مدیریتی است که متاسفانه در ایران کم نیستند. سالها ترجیح روابط بر ضوابط و بیاعتنایی به تخصص و شایسته سالاری نسلی از مدیران ناتوان و نالایق را بر سرنوشت مردم مسلط کرده است و بیتالمال را در اختیارشان قرار داده است. بیثباتی در مدیریت و عدم نظارت بر عملکردها و عدم ارزیابی دقیق و بهموقع هم از دیگر عوارض همان رابطه بازیهایی است که سال به سال بیشتر شده و چنان در مدیریت کشور ریشه دوانده است که کمتر جایی از این بلیه در امان مانده است.
این وضعیت البته در ظاهر شکل و شمایلی قانونی دارد. همه چیز کاریکاتوروار رعایت میشود: کاریکاتوری از شایسته سالاری هست، کاریکاتوری از نظارت هست، و مدیران رزومهای کاریکاتوری دارند. یعنی در ظاهر همه چیز درست و مرتب و قانونی است اما در باطن خبری از آنچه باید باشد نیست! این همان بلایی است که باعث شده کشوری با غنیترین سرمایههای ملی و با وجود نخبگان بسیار به وضعیتی بیفتد که شهروندانش به پیشرفتهای کشورهای کوچک منطقه مثل امارات و قطر حسرت بخورند و رفاه برایشان آرزویی دست نیافتنی شده باشد.
این روزها نگرانی از شیوههای مدیریتی و بحرانهایی که دیر یا زود دامان صندوقهای بازنشستگی را میگیرد، کم نیست. مجموعههای بزرگی که در واقع سرمایههای بازنشستگان است گاهی به گونهای مدیریت میشود که جای تاسف دارد و به نظر میرسد که نظارتی هم بر آنها نیست. این امر شاید در میان داراییهای بازنشستگان نفت بیش از دیگران باشد. نمونه معروف حیف و میل داراییهای این بازنشستگان هزینههای گزاف و نجومی تیم استقلال و خرید بازیکنانی است که شاید ده برابر قیمت واقعیشان پول میگیرند و کارآیی چندانی هم ندارند. بخشی از این هزینهها در واقع از جیب بازنشستههای صنعت نفت میرود.
نامه رسمی سازمان بازرسی برای برکناری اعضای فوری ۵ عضو بازنشسته هیأترئیسه صندوق بازنشستگی نفت وقتی اهمیت بیشتری پیدا میکند که بدانیم این اعضا نه فقط بازنشسته هستند، که نوع چینش آنها هم وضعیتی مضحک و تاسف آور دارد، به گونهای که هر کس را میتوان رئیس و ناظر بر رفتار خودش دانست! بعید است که در هیچ کجای دنیا چنین چینشی وجود داشته باشد و اصلا وقوع چنین وضعیتی برای مردم سایر کشورها باورپذیر باشد. بخوانید:
آقای جهانگیر پورهنگ علاوه بر عضویت در هیات رئیسه صندوق بازنشستگی صنعت نفت همزمان مدیرعامل شرکت تاسیسات دریایی از زیرمجموعههای آن صندوق هم هست.
آقای علی کاردر همزمان با عضویت در هیات رئیسه صندوق بازنشستگی صنعت نفت، عضو هیات مدیره گروه سرمایه گذاری اهداف از زیرمجموعههای آن صندوق هم هست.
آقای احمد نصیری همزمان با عضویت در هیات رئیسه صندوق بازنشستگی صنعت نفت، رئیس هیات مدیره پتروپالایش کنگان از زیرمجموعههای این صندوق هم هست.
آقای حمیدرضا عراقی علاوه بر عضویت در هیات رئیسه صندوق بازنشستگی صنعت نفت همزمان رئیس هیات مدیره شرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت (اویک) از زیرمجموعههای آن صندوق هم هست.
آقای عیسی مقدمی زاد علاوه بر عضویت در هیات رئیسه صندوق بازنشستگی صنعت نفت همزمان عضو هیات مدیره شرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت (اویک) از زیرمجموعههای آن صندوق هم هست.
این مارپیچ تودرتو در سیستم مدیریتی چه معنایی جز تعطیل نظارت و تائید وابستگیهای نامناسب و تقسیم صندلیها بین افرادی معدود و بسته است؟! آیا با این وضع شائبه فساد شکل نمیگیرد و آیا بازنشستگان صنعت نفت نباید نگران داراییهای خویش باشند که این طور در دستان افرادی خاص، دست به دست میچرخد و خارج کردنش تقریباناممکن شده است؟!
چه کسی باید فکری برای این وضعیت بکند؟
نامه رسمی سازمان بازرسی و مهلت ۵ روزه برای برکناری این افراد میتواند شروعی مبارک برای تغییر روندی باشد که متاسفانه ضربات بزرگی بر پیکر صندوقهای بازنشستگی وارد کرده و آن را به مرز تباهی رسانده است، و البته باعث امیدواری است که این شیوه نظارتی به شرکتهای زیرمجموعه این صندوقها هم تسری پیدا کند و داستان حکمهای بی ضابطه و زیان بار در این شرکتها را به پایان برساند.