بررسی وضعیت روحی کارکنان پتروشیمی و راههای برونرفت
حامد شاهین مهر
اشتراک گذاری :
پس از هر بحران بزرگی همچون جنگ، صرفنظر از سازهها و تجهیزات، متأثرترین بخش صنعت، نیروی انسانی است…
در مشاغل حساس و پرریسک مانند پتروشیمیها، بهبودی روحی کارکنان اهمیت دوچندان دارد؛ چرا که کوچکترین غفلت یا تنش روانی، میتواند به بحرانهای تازه و گاه فاجعهبار منجر شود.
برخلاف آسیبهای فیزیکی که قابل مشاهده و ثبت هستند، آسیبهای روانی اغلب پنهان باقی میمانند.
کارکنانی که روزها و شبها در لبهی تیغ کار میکنند، در شرایط بحران(مانند: بمباران، آتشسوزیهای وسیع یا وقوع درگیریهای اجتماعی)، با موجی از استرس، ناامنی شغلی، ترس از آینده، افسردگی و حتی احساس بیهویتی شغلی مواجه میشوند.
عوارضی چون اختلال خواب، پرخاشگری، کاهش تمرکز، بیانگیزگی و فرسودگی شغلی، به مرور بر بهرهوری و ایمنی کل مجموعه سایه میاندازد. این، زنگ خطری است که در نبود حمایت ساختاری، ممکن است بحران دیگری را رقم بزند: بحران درونی انسانها.
در فضای صنعتی ایران، تابو بودن سلامت روان، فقدان گفتوگوی باز میان مدیریت و نیروها، فشار سنتی برای “قوی بودن” و نبود نظام غربالگری و خدمات روانشناسی منجر شده تا این آسیبها یا پنهان بمانند یا نادیده گرفته شوند.
حس بلاتکلیفی، عدم مشارکت در تصمیمگیری، و بیارتباطی میان وعدههای سازمانی و واقعیت روزمره، مزید بر علت است.
برخی از راهکارهای توسعهٔ تابآوری روانی و سرمایهگذاری بر انسانها در مجموعه های صنعتی حساس و پرریسک عبارتند از:
۱. راهاندازی کلینیکهای سلامت روان شغلی
باید خدمات مشاوره و درمان روانشناسی را در فضای کار نهادینه و عادیسازی کرد. حضور کارشناسان سلامت روان ــ و نه صرفاً پزشک عمومی ــ برای غربالگری و حمایت، یک ضرورت است، نه یک آپشن.
۲. برگزاری کارگاههای مدیریت استرس و تابآوری
آموزش مهارتهای مقابله با فشار و بحران، برای ایجاد آگاهی و مجهز شدن نیروها به تکنیکهای کاربردی و روزمره مؤثر خواهد بود.
۳. ایجاد نظام “گفتوگوی امن” با مدیریت
هر کارگر و کارمند باید فرصت داشته باشد در فضایی ایمن و بدون ترس از تبعات، درباره دغدغهها و ترسهای خود حرف بزند. این امر نه فقط اخلاقی، که به سود امنیت شغلی و صنعتی است.
۴. اقدامات حمایتی ویژه خانوادهها
حمایتهای روانی نباید به درب کارخانه محدود شود؛ همسران و فرزندان این کارکنان نیز نیازمند آموزش و حمایت روانی هستند تا زنجیره امنیت روانی تکمیل شود.
۵. توجه به نشاط و تفریحات جمعی هدفمند
رویدادهای جمعی ورزشی، سفرها و برنامههای فرهنگی مشترک با هدف ایجاد همدلی و کاهش فشار روانی ــ اگر فرمالیته نباشد ــ از جمله ابزارهای میانمدت مؤثر است.
۶. تدوین شاخصهای رصد سلامت روانی
ارزیابی مستمر سلامت روحی پرسنل، با شاخصهای کمّی و کیفی شفاف و بدون انگزنی، راه هرگونه گام اصلاحی را هموار میکند.
و سخن پایانی این که در دنیای امروز، “سرمایه انسانی” قلب تپنده هر صنعت است.
تجربههای دنیا و حتی بحرانهای درونی کشور، نشان داده که غفلت از سلامت روان کارکنان، هزینههایی به مراتب بالاتر از تعمیر تجهیزات و ساختمانها دارد. و امروز فرصتی تازه برای مسئولان است که تابآوری واقعی را، با احترام گذاشتن به انسانها، آغاز کنند.