به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "
نفت ما"،انسانی را در نظر بگیرید که دائما به این موضوع فکر کند که اگر با دیگران قطع رابطه اجتماعی داشته باشد، چه میشود؟! این چنین تصور یا اندیشهای در تاملات فلسفی انسانها نشانه بدی نیست و شاید بخشی از کنجکاوی و دروننگری فلسفی و وجودی انسان است، اما اگر این اندیشه به اندیشه محوری انسان در زندگی، کار و فعالیت تبدیل شد، یقینا نشانه خوبی نیست. انسان در اجتماع است که میتواند حیاتی معقول و معمول داشته باشد و غارنشینی یا این که دائما در این فکر باشد که اگر در غاری تنها ماند چه میتواند بکند یا اگر در جزیرهای بریده از دنیا گرفتار آمد چقدر توانایی دارد، نشانه اضطراب یا حتی فرسودگی اجتماعی است و حتما باید درمان شود.
با این مقدمه، حالا میتوان دایره را کمی گستردهتر کرد و پرسید: چه باید گفت درباره مدیران یک جامعه، وقتی به جای اینکه در مدیریت به تعامل و روابط پایدار با جامعه بینالملل باشند، تمام فکر و ذکرشان این باشد که در صورت قطع ارتباط با کل دنیا چه میشود؟!
شاید قبل از پاسخگویی، بد نباشد توضیح کوتاه دیگری ضمیمه این سوال شود: در روزگار ما مقابله ایران با آمریکا و برخی متحدانش منجر به تحریمهای ظالمانهای شده است که میخواهد ارتباط اقتصادی و صنعتی ایران را با دنیا مختل کند. بدیهی است که این رفتار و اقدام استکباری باید با درایت و اقدامات عملی مسئولان کشور خنثی شود. همان طور که تا به حال چنین بوده، مهمترین اقدام در مقابل چنین تحریمهایی گسترش روابط با بقیه دنیا است. این تصور که کشوری مثل آمریکا همهکاره دنیاست، مختص مقامات متوهم همان کشور است ولی در واقعیت دنیا گسترهای است که نمیتواند زیر بار یک قدرت مطلقه مستبد برود.
با این حال گاهی برخی مدیران ایرانی ناخواسته یا دانسته مروج چنین تصوری هستند و چنان این فکر که در صورت قطع ارتباط با کل دنیا چه باید کرد، در ذهن و زبانش جاری است که باعث تعجب میشود! جدیدترین نمونه این وضع، سخنان تازه وزیر نیرو است که در «گردهمایی توانمندیهای صادراتی شرکتهای دانشبنیان و فعالان صنعت آب و برق» گفته است: «امروز اگر دربهای همه دنیا را به روی ما ببندند، ما حتما چراغ خانه خودمان را خودمان میتوانیم روشن کنیم.»
شاید اولین واکنش بسیاری در قبال این سخنان این باشد که این جور سخنان را باید زیاد جدی گرفت. وزیر نیرو قصد داشته در یک گردهمایی کمی هم شعار خودکفایی دهد ولی بدسلیقگی کرده است. اما واقعیت این است که «شعار دادن» هم قواعد و ضوابطی دارد ولی توضیحات بالا برای این بود که این گونه سخنان را بیاهمیت در نظر نگیریم و بدانیم که چنین گفتاری، فراتر از یک شعار نامربوط در یک گردهمایی است.
چنین است که این سوال مهم در ذهن ایجاد میشود که واقعا چرا وزیری باید در «گردهمایی توانمندیهای صادراتی» چنین سخنی بگوید؟ جای چنین سخنی این جاست؟ صادرکنندهای که در این گردهمایی چنین سخنی میشنود چه فکری میکند جز این که این گردهمایی نه مختص توانمندی صادراتی، که برای ناامید کردن صادرات کننده هاست! و بالاتر از آن، اصلا چرا وزیر نیرو باید چنین تصور و توهمی در ذهنش شکل گرفته باشد که قدرتی هست که میتواند درهای همه دنیا را به روی ما ببندد که به تشریح وضعیت چراغ خانههایمان بیفتیم؟ آیا اصولا داشتن چنین تصوری از ضعف و فقدان شناخت دنیای امروز در ذهن وزیر محترم حکایت نمیکند؟
چندماه اخیر حتما فشار بسیاری بر وزیر نیرو وارد شده است. مشکلات این وزارت در تامین برق صنعتی و خانگی که به شکل گیری قطع برقهای برنامه ریزی منجر شده، اعتراضات بسیاری را شکل داد. وعده سال گذشته علیآبادی مبنی بر اینکه «در سال 1404 قطعی برق نداریم» هم نقطه ضعف بزرگی برای او بود. شاید همینها کافی باشد که ذهن وزیر را چنان درگیر کند که حتی در گردهمایی توانمندیهای صادراتی هم از «روشن بودن چراغ خانه» سخن بگوید! اما اگر یک نفر در همین گردهمایی آبروداری نمیکرد و میپرسید: وزیر محترم، همین الان که درها باز است چراغ خانهمان گاهی خاموش است، وزیر چه باید میگفت؟!
حرف پایانی این که وزیر باید به جای درهای بسته دنیا، به چراغهای خاموش خانههایمان بیندیشد!