انتخاب مدیران بومی، بهویژه در استانهای خوزستان و بوشهر بسیار مورد توجه قرار گرفته اما این انتخاب نباید به معنای قربانی کردن مدیران شایسته باشد.
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "نفت ما"،شایستهسالاری در کشور ما غالباً در حاشیه انتصابات فامیلی و سفارشی و حتی قومگرایی قرار میگیرد. گاهی هم برای انتصابات و انتخابهایی که شایستهسالاری در آن جایگاهی ندارد، پوششی به نام بهرهگیری از مدیران و نیروهای بومی ایجاد میشود. درحالیکه در کشورهای توسعهیافته جهان و حتی کشورهایی که مسیر رشد و توسعه را بهدرستی انتخاب کردهاند، عموماً شایستهسالاری در سرلوحه امور قرار میگیرد، نه جنسیت و قومیت. در کشورهای توسعهیافته، حتی شاهد انتخاب شهردار مسلمان مهاجر در لندن و نیویورک هستیم. اما در کشور ما بهویژه صنعت نفت، بومیگرایی، گاهی بهعنوان دستاویزی برای انتصابات سلیقهای مورد استفاده قرار میگیرد.
انتخاب مدیران بومی، بهویژه در استانهای خوزستان و بوشهر بسیار مورد توجه قرار گرفته اما این انتخاب نباید به معنای قربانی کردن مدیران شایسته باشد. بومیگرایی صحیح، آن است که اگر مدیرانی برای مسئولیتی، چه در سطح مدیرعامل و چه در سطح مدیران عالی و میانی صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، برای تصدی مسئولیتی شایسته بودند، در شرایط برابر، مدیران بومی در اولویت قرار گیرند که به عدالت نزدیکتر است. اما در برخی انتخابها و انتصابها نهتنها اینگونه نیست، بلکه مدیرانی که انتخاب میشوند تنها در اسم، بومی هستند!
اینکه مدیری در استان بوشهر یا خوزستان زندگی کند و بهعنوان مدیر انتخاب شود قابلقبول است اما اینکه مدیری صرفاً در این استانها متولد شده اما اکنون در شمالیترین و گرانترین محلات تهران زندگی میکند، نباید بهعنوان مدیری بومی در نظر گرفته شود! چنین فردی مدیر بومی نیست، بلکه مدیری پروازی است که فقط در آن استان متولد شده و مدرسه رفته و بعد در تهران ساکن شده! انتصاباتی از این دست تحت لوای بهکارگیری مدیران بومی، ظلم به مدیران و افرادی است که واقعاً بومی و ساکن همان مناطق عملیاتی هستند اما در سایه مدیران نیاوران نشین و فرمانیه نشین، قرار میگیرند.